مرصاد

توهین به اشخاص ، مقام معظم رهبری و شهدا و خانواده های شهدا ممنوع

مرصاد

توهین به اشخاص ، مقام معظم رهبری و شهدا و خانواده های شهدا ممنوع

مرصاد

درباره پایگاه

نه فقط بنده به ذات ازلی می نازد ناشر حکم ولایت به ولی می نازد

گر بنازد به علی، شیعه ندارد عجبی عجب اینجاست خدا هم به علی می نازد

فرزنــدان ابــرهه، از نـسل یــهودا، نشــسته بــر ارابــه‌هــای جــنگ؛
از تانک "مرکــاوا" تا امــواج voa.
از خطــوط مــقدم جــنـگ ســخـت در عــراق و افــغانـستان و سوریــه؛
تا پـیچ‌ در پــیچ و هزار لــایه‌های جــنگ نـیمه ســخت با موســاد و سیـا و MI6؛
تا گستــره‌ی جــهانی جنگ نــرم، حتی در خانــه‌هــایمان!
.....
و مـن و تــو و مــا، در کجای این نبـــرد نامـتقارن ایــستــاده‌ایم؟
خودم را و خـودت را و خـودمان را بازیابیم.
آنهـایی که خــود را پــیدا کردند، خــوش به سعادتـــ دنــیا و آخرتـشان،
و خوشـ به لــیاقتــشان بــرای سربازی آقایـــشان در آخرالزمان.
آنهایی هــم کــه نــه...
...
مــن و تــو و مــا، در کـــجای ایــن نــبرد نامــتقــارن ایستــاده‌ایم؟

فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی

يكشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۲۴ ق.ظ

1-چرا لباس می پوشیم
2- چه رابطه ای بین لباس و خصوصیات انسان وجود دارد .
3- و چه ارتباطی میان وضع مالی و اقتصادی به نوع لباس و پوشیدن وجود دارد .
لباس پوشیدن شانی از شئون انسان است و پدیده ای است که تقریبا به اندازه طول تاریخ بشر سابقه دارد از مجموعه تحقیقاتی که به عمل امده و مسلم شده که لباس دست کم سه نیاز انسان را بر آورده می سازد .
1- او را از سرما و گرما حفظ می کند .
2- در جهت حفظ عفت و شرم به او کمک می کند .
3- به انسان آراستگی و زیبایی و وقار می بخشد .
رابطه لباس و فرهنگ به اندازه ای قوی است که وقتی یک خارجی و غریبه وارد محیطی می شود نخستین علامتی که او را می شناساند لباس اوست گویی انسانها با لباس خود با یکدیگر صحبت می کنند که من کیستم ؟از کجا آمده ام ؟و به چه دنیا و فرهنگی تعلق داردم

اکنون به لباسهای مردم سرزمینهای مختلف از جمله غرب می پردازیم

از ایران آغاز می کنیم که به ما نزدیکتر است وما به او نزدیکتریم
لباس روستائیان و عشایر ،کرد ،بلوچ را که از هجوم فرهنگ غرب محفوظ مانده در نظر بگیرید آیا وجه مشترکی بین آنان وجود داردو چه تفاوتی با لباسهای غربی دارد. همچنین نگاهی به لباسهای کشورهای همسایه می اندازیم ازجمله عربها ، افغانها ، هند و ... وجه اشتراک این لباسها بلند گشاد و غیر چسبان و عموما همراه کلاه و سربند میباشد و البته در این لباسها تفاوتهایی وجود دارد از جمله نوع پارچه – رنک و دوخت انها .

رابطه لباس غربی با فرهنگ غربی

اینکه می پرسیم لباس غربی چه رابطه ای با فرهنک غرب دارد ؟
باید گفت لباس رابطه ای مستقیم با فرهنگ دارد و نیز باید گفت انسان در تمدن غربی چیست ؟
در پاسخ می گوئیم در تمدنی که اساسا مادی است انسان چه میتواند باشد . بیش از 4 قرن است که در اروپا خدا از صحنه زندگی غایب شده – معنویت به حاشیه رفته و انسان اصالت انسانی خویش را از دست داده او که خلیفه خدا بر روی زمین است مدتهاست که منصبش را در غرب از دست داده و در این تمدن هیچ فرقی با حیوان ندارد . البته هر حیوانی ویزگی مخصوص به خود را دارد.
مثلا شیر درنده است و طاوس زیباست و انسان با هوش .
انسان با هوش خود توانسته است به علم و تکنولوزی دست یافته و بر طبیعت چیره شود اما از آغاز و انجام کار او هیچ فرقی با حیوانات ندارد او هم چند سالی در طبیعت زندگی می کند و می میرد و دیگر هیچ ! آری این اندیشه حاکم بر فرهنگ غرب است در چنین فرهنگی که هیچ فردایی پس از مرگ در انتظار انسان نیست و هیچ بهشتی او را به خود دعوت نمی کند انسان چه می تواند بکند همه فرصتی که او برای بودن دارد همین فاصله کوتاه تولد تا مرک است و ناچار است قبل از پایان مدت مسابقه بیشترین امتیاز را برای خود کسب کند و هر چقدر می تواند از این دنیا استفاده کند و ارزش و اعتبار همه چیز او مادی و دنیوی می باشد . این انسان گرایی که مخصوصا در این دوره در قالب ادبیات و هنر جلوه گر شده و از ان به عنوان یک سبک خاص به اومانیسم تعبیر می شود بیش از هر چیز در نقاشی و مجسمه سازی آشکار می سازد و این است که ناگهان از تیشه سنگتراشان هنرمند رنسانس مجسمه داوود ساخته ی میکلا آنز بیرون می اید و حتی در تصاویر و نقاشیهای مریم مقدس هم تاثیر فراوانی داشته به گونه ای که بیش از این مریم مقدس گویی ازسنخ زنان معمولی کوچه و بازار نیست . دررخ او حجب و حیایی است و حالتی ملکوتی وآسمانی دارد اما نقاشی کنونی او را ازآسمان به زمین می آورد و مدل خود را برای تصویر مریم از میان زنان زیبای کوچه و بازار انتخاب می کند اکنون او دنیوی شده و شرم و تقدس از چهره او رخت بر بسته .


رابطه حجا ب با فرهنگ اسلامی
لباس و شکل و نوع ان امری ساده و سطحی نیست که آن را بتوان صرفا محصول سلیقه افراد دانست مسئله مسئله ی دو فرهنگ و دو جهان بینی است که تفاوت آنها از زمین تا آسمان است و این تفاوت در همه امور اصلی مربوط به انسان از جمله در لباس او جلوه گر می شود در عمل هیچ چیز آسانتر از تقلید لباس دیگران نیست اما قرنها می گذرد و دیده می شود که یک جامعه از لباس دیگر ان تقلید نمی کند و سنت خود را در نوع لباس حفظ می کند چرا که تعبیر لباس همواره پیامد تغییر یک فرهنگ است و انسان تا با فرهنگ خود وداع نکند نمی تواند با لباس خود وداع کندتا فرهنگ یک قوم را نپذیرد لباس انان را به تن نمی کند درست به همین دلیل است که در احادیث ما آمده :
هرکه خود را به گروهی شبیه سازد هم از ان گروه است
لباس هر انسان پرچم کشور وجودی اوست پرچمی است که او بر سر در خانه وجود خود نصب کرده است و با ان اعلام می کند که از کدام فرهنگ تبعیت می کند همچنانکه هر شخصی با وفاداری و احترام به پرچم خود اعتقاد خود را به هویت ملی و سیاسی خود ابراز می کند هر انسان نیز مادامی که به یک ساسله ارزشها و بینش ها معتقدو دلبسته باشد لباسی متناسب با ان ارزشها وبینش ها را از تن به در نخواهد کرد .
بی حجابی چگونه با ایران آمد
بی حجابی در رژیم طاغوت تحت عنوان کشف حجاب و اکنون به عنوان رفع حجاب یا محدودیت حجاب که چیزی جز ترویج لباس غربی نبود وارد ایران شده است که رضا خان مامور به متحد اشکل نمودن لباس مردان و گذاشتن کلاه بر سر مردان ایران بوده است که پذیرش لباس غربی به معنی پذیرش فرهنگ غرب باشد و این سوال پیش می اید اگر پذیرش لباس غربی نتیجه سلطه فرهنگی غرب و خود باختگی شرق نیست چرا تا کنون دیده نشده که حتی یک نمونه از خصوصیات لباس شرقی د رمغرب زمین پذیرفته شود و رواج یابد ؟
که ساده انگاشتن این مساله نشانه ی ساده لوحی است
لباس و سر ضمیر
شاید بسیاری از شما این شعر را شنیده باشید که
‌‌‍رنگ رخساره خبر می دهد از سر ضمیر
مقصود شاعر تعبیر رنگی که بطور طبیعی در چهره انسان پیدا می شود از تغییر وضع و حال درونی او خبر می دهد نه تنها رنگ طبیعی رخساره بلکه ان رنگهایی که بطور مصنوعی به رخساره می زنند نیز از سر ضمیر خبر می دهد نوع آرایشی که زنان به چهره دارند با احوال درونی آنان ارتباط مستقیم دارد نه تنها آرایش بلکه اندازه و نوع لباس هم از ضمیر آنان خبر می دهد لباسها نه تنها تحت تاثیر فرهنگ جامعه است کم معرف شخصیت تک تک افراد نیز می باشد مخصوصا در جامعه غربی که نظام اداری محکم و جا افتاده ماشینسیم و تسلط نظامهای اقتصادی دولتها و سایل ارتباط جمعی افراد جامعه را روز به روز به هم شبیه تر می کند و امکان هر گونه ابراز وجود فردی را از انان می گیرد و این نیاز به ابراز وجود و متمایز کردن خود و دیگران وقتی نتوانند راههای منطقی و معقولی را پیدا کنند لذا دست به هر اقدامی می زنند و هر گونه تغییر در نوع لباس و ارایش خود می دهند تا بتوانند خود را از دیگران متمایز ساخته و جلب توجه نمایند اکنون نوبت مد سازان است که از این عطش و ضعف اخلاقی بهره جویی کنند اما مد پرستی دلایل اخلاقی و روانی دیگری نیز دارد در جامعه ای که اختلافات طبقات شدت دارد در نوع خانه – مدل اتومبیل و نوع لباس منعکس می شود مخصوصا اشراف و ثروتمندان سعی می کنند ثروت خود را با نوع لباسی که می پو شند به دیگران بفهماند که با چه کسی طرفند بنابراین این ارتشیان نیستند که رتبه و مقام خود را با نوع علامات مشخص می کنند بلکه اکثر مردان نیز با نوع لباس و کفش و کلاه نیز خود نمایی می کند. اشراف با لباسهای گران قیمت و متنوع خود که در هر مجلسی یکی را تن می کنند و می خواهند وضع مالی خود را راعلام و بر دیگران تحمیل نمایند. بیچاره عوام الناس و طبقه متوسط مردمند که سر گردان به دنبال این طبقه می دوند و در واقع خود را راسیر این قشر مرفه و بی درد جامعه می نمایند . این عوام به شوق تشبه به اشراف به همان مد تازه هجوم می اورند غافل از انکه این مد به سرعت همگانی شده و بی خاصیت می شود و اشراف چون بدنبال چیزی هستند که انها را از دیگران جدا کند بلافاصله به دنبال مد تازه رفته که این عوام بیچاره هنوز از عهده خرج مد قبلی بر نیامده اند که خود را در میدان جاذبه یک مد دیگر می بینند و باز دوباره گوسفند وار به دنبال سلیقه و قشر مرفه و ثروتنمد می دوند و این اسارت و بردگی چه درد ناک است
امام صادق (ع) می فرمایند :
درذلت و خواری انسان همین بس که لباس به تن کند یا مرکبی سوار شود که او را مشهور و انگشت نما سازد
بی بند و باری در پو شش باعث متلاشی شدن بنیاد خانواده می شود
و در پایان داستانی از کریستسن که مضمون دو خیاط حقه با ز می باشد را به عرضتان می رسانم
دوخیاط به شهری وارد شدند و پادشاه را فریفتند و گفتند ما در فن خیاطی استادیم و بهترین لباسهایی راکه برازنده قامت بزرگان است می دوزیماما بهترین هنر ما این است که لباسی را که می دوزیم فقط حلال زاده ها میبینند و هیچ حرام زاده ای قادر به دیدن ان نمی باشد و شروع کردن به دوختن لباس برای پاد شاه با چه قیمت گزاف و گرفتن زر و سیم بسیار و ...
نتیجه:
اینک تمدن غرب چنین وانمود می کند که می خواهد برای انسان لباس بدوزد اما در حقیقت به جای آنکه لباس بر تن او کند او را برهنه ساخته است و هیچ کس جرات نمی کند که فریاد بر آورد که لباسی درکار نیست و حاصل این همه مد و پارچه برهنگی انسان است همه می ترسند که مبادا خیاطان حقه باز ی که زر و سیم را برده اند و میبرند آنها را به ناپا کی در اصل و نسب متهم سازند آیا در این جهان که همه اسیر و شیفته تبلیغات غرب شده اند مردمی پیدا می شوند که دلی به پاکی آن کودک داشته باشند و فریاد بر آورند که آنچه به نام لباس در غرب به انسان می پو شانند پوشش نیست بلکه برهنگی است ؟ آیا مردمی پیدا می شود که صداقتی کودکانه داشته باند و در مقابل جهانی که برهنگی را لباس میداند جرات کنند و فریاد بر آورند
چرا آن مردم ما نباشیم ؟
بدانیم از نگاه تا گناه راهی نیست

چرا چادر مشکی ؟

در روان شناسی رنگ ها می خوانیم که « سیاه نمایان گر مرز مطلق است . »
لذا آن کسی که سیاه می پوشد، می خواهد نشان دهد که مرزی را ایجاد کرده است .
ª ماکس لوشر ، روان شناس رنگها ، ترجمه ویدا ابی زاده
اما این که مرزی برای چیست ، در موقیقت های مختلف ممکن است متفاوت باشد . گاه لباس سیاه را در ماتم و عزامی پوشند ، برای آنکه نشان دهند بین آنها و عزیزشان فاصله افتاده و مرز زندگی آنها را از هم جدا کرده است و یا برای آن که نشان دهند که درحریم خانه و خانواده آنها حادثه ای رخ داده است که انجام برخی از کارهای معمولی که سایر خانواده ها انجام می دهند برای آنها میسر نیست .اما گاهی هم سیاه می پوشند نه برای عزا و ماتم ، بلکه برای مشخص کردن مرزها و حریم های اجتماعی ، و حجاب یک خانم مسلمان با چادر مشکی از این دسته است .وقتی خانمی چادر مشکی به سر می کند و با وقار و متانت تمام ، قدم به عرصه اجتماع می گذارد با این نحوه پوشش می خواهد نشان دهد که هر کسی حق ندارد به این حریم پاک ، مقدس و خصوصی وارد شود .این حریم حریم حرمت ، حیا و احترام است . نه جای هرزگی ، آلودگی و هوس بازی . در واقع او با حجاب مشکی و چادر مشکی بین خود و مردان نا محرم مرزی عاقلانه ایجاد می کند . او با این سیاهی ظاهری امّا ریشه دار در درون خود می خواهد نگاه تیز و برنده هرزگی و ابتذال را بشکند و نگذارد در حریم عفاف پاکی و نجابت او نامحرمی وارد شود و حرمت او را از بین ببرد .لذا چادر مشکی به منزله حرمت و احترام است . مرز ادب ، کرامت ، حیا و عفّت است . مرز آداب است و نشان می دهد که در این محدوده باید حریم را نگه داشت و به صاحب حرم با دیده احترام و ادب نگریست .از نظر روانی نیز وقتی انسان پارچه را می بیند دیگر رغبتی به نگاه کردن پیدا نمی کند و خود به خود نظر را بر می گرداند . نگاه به رنگهای روشن ، چشم را باز و رغبت مشاهده و تمرکز بر دیدن را چند برابر می کند .به عبارت دیگر از دیدگاه دیگر روان شناسی رنگ ها با نگاه به رنگهای تیره بویژه رنگ که بی رنگی مطلق است تقریباً تمام رغبت ها را از بین می برد.بنابراین باید به روان شناسی و جامع نگری زن ایرانی آفرین گفت که برای حفظ حرمت ، عفّت و پاکی خود و همچنین پاسداری از مرزهای خویش و جامعه خویش و برای سالم سازی محیط اجتماعی خود ، بهترین حجاب یعنی چادر و مناسب ترین رنگ یعنی مشکی را انتخاب کرده است .زنان و دختران نجیب ایرانی برای حفظ حرمت و احترام خود و برای سالم سازی محیط اجتماعی خویش و برای دور نگه داشتن خود و جامعه از الودگی ها ، وقتی که از خانه بیرون می آیند چادر مشکی بر سر می کنند . و پس از انجام کارهای روزمره و ضروری خود با قلبی ارام و فکری ازاد و سالم وقتی که به خانه بر می گردند . یا در محیطی که از نگاههای مشکوک و آلوده به دور است قرار می گیرد چادر مشکی را از سر بر می دارند و در حدود مرزها و مملکت خویش با پوشش بهترین لباس ها و با جذاب ترین رنگها ، طراوت ، زیبایی ، گرمی و شادابی خود را برای اهل خانه ، برای همسر و همدم و مونس خویش به نمایش می گذارند و به محیط خانه صمیمیت ، صفا و آرامش م یبخشند و به شریک زندگی خود و یا به والدین خود با کمال سر افرازی و صداقت اعلام می دارند که امانت وجودم را در صیانت صدف محکم چادر مشکی بدون دستبرد نگاههای الوده به خانه بر گردانده ام و منتظر دریافت نگاه های گرم محبت آمیز صاحبان حرم خود هستم .علم روان شناسی می گوید : « سیاه به معنای «نه» بوده و نقطه مقابل ، «بله» یعنی سفید است » با این نگاه باید گفت : آن کس که در برابر نا محرم سیاه می پوشد در واقع می خواهد به او «نه » بگوید . وآن کس که رنگ سفید، رنگارنگ و جذاب می پوشد راه نگاه ها را به سوی خود باز م یگذارد و در واقع خواسته یا نا خواسته خود را در معرض نگاه های هرزه و آلوده قرار می دهد و وسیلۀ آلودگی و انحراف خود و جامعه را فراهم می کند .ماکس لوشر متخصص در روان شناسی رنگ ها معتقد است : « سفید به صفحه خالی می ماند که داستان را باید روی آن نوشت ، ولی سیاه نقطه پایانی است که در فراسوی آن هیچ چیز وجود ندارد .»ª ªبنابراین زنیکه در برابر نامحرم و در بیرون از خانه لباس سفید و رنگارنگ می پوشد ، از ایمنی کمتری را برای برخوردار است ولی زنی که چادر مشکی می پوشد ، حداکثر ایمنی را برای خود ایجاد کرده است و نشان می دهد ک اینجا نقطۀ پایان نگاه های نامحرمان است و در فراسوی این پوشش جایی برای نگاه ها و نیت های نا پاک نیست .در جای دیگری در بحث روان شناسی رنگ ها می خوانیم که : «سیاه نشانگر ترک علاقه یا انصراف نهایی بوده ... و از تأثیر قوی برهر رنگی که در همان گروه ( در کنار آن ) قرار گرفته باشد برخوردار است و خصلت آن رنگ را مورد تأکید و اهمیّت قرار می دهد . »ªاز این رو کسی که چادر مشکی می پوشد ، می خواهد با رنگ سیاه چادر دائمأ جلوه و نمای خود را نفی کند و خود رااز نگاههای دیگران نگه دارد .رنگ مشکی چادر او نشان گر ترک علاقه یا انصراف نهایی است . یعنی چادر مشکی به نگاه های نا محرم می گوید هیچ جایگاهی برای نگاه شما در من وجود ندارد و من کاملأ از شما منصرف و روی گردانم و به دیگران می گوید که نگاه شما به سوی من جز ضرر برای خودتان و من حاصل دیگری ندارد .وقتی رنگ مشکی در کنار رنگ دیگری قرار می گیرد ، تأثیر آن رنگ را تقویت کرده ، خصلت آن رنگ را مورد تأکید و اهمیّت قرار می دهد . به عنوان مثال اگر لباس سیاهی در کنار یک پنجرۀ رنگین آویزان باشد ، هر بیننده ای را به آن سو بنگرد نگاه او به طرف پنجره جلب خواهد شد و به لباس توجهی نخواهد کرد . این امر به خاطر آن است که رنگ سیاه لباس ، خاصیت خود را نفی کرده و در عوض خاصیت رنگ پنجره را تقویت نموده است . به همین علت وقتبی خانمی چادر مشکی به سر می کند و در خیابان راه می رود ، ناظری که از دور به او و اشیاء فراوان رنگی اطراف مثل اتومبیل ها ، مغازه ها و غیره ( مانند خانمی که با لباس رنگارنگ در اجتماع حاضر شده است . ) نگاه می کند ، بی اختیار اشیاء و پوشش رنگی نظر او را به خو.د جلب کرده و در بسیاری اوقات شخص بیننده اصلأ به آن رنگ مشکی توجهی نکرده و رد می شود و بانوانی که می خواهند به بهترین نحو عفّت و پاکدامنی خود را حفظ کنند و تیر های زهر آلود نگاه غیر خودی را دفع کنند ، حجاب برتر یعنی چادر را برگزیده اند .بنابراین بهترین حجاب زنان در بیرون از خانه و در محیط اجتماع و بطور کلّی در برابر نامحرمان ، چادر مشکی است که علم روان شناسی نیز آن را تأیید می کند . باید صمیمانه از مادران خود تشکر و سپاس گذاری کنیم که به برکت تقوای الهی و نورانیت تعالیم اسلام ، این گونه زیبا ، به جا و دقیق چادر را برای حجاب خود و دختران عفیفشان برگزیده اند و در ا« زمان که هنوز علم روان شناسی به شکل امروزی خود از مادر علم متولد نشده بود با دیدی کارشناسانه و به عبارت دقیق تر با دیدی الهی ، روان شناختی و جامعه شناسانه با ما رفتار کردن را به ما آموخته اند . توجه :خدای نا کرده تحلیل های غلط و غیر علمی بعضی افراد که حجاب برتر را موجب عقب ماندگی و رنگ سیاه را موجب افسردگی می دانند ما را فریب ندهد . بدانیم اینان جز خیانت به جامعه دینی ما قصد دیگری ندارندو بدنبال آن هستند که هرزگی و بی بندوباری را در جامعه علوی و حسینی ما رواج داده و با دور کردن ما از دین ، باورها و مظاهر دینی مان اهداف شوم و استعماری خود را اجرا کنند . بدانیم که تحلیل های آنان هیچ گونه مبنای علمی ندارد و اگر ظاهر علمی به آن می دهند تنها برای فریب دادن افراد کم تجربه در سطح جامعه است .در پایان برای چندمین بار درود و رحمت بی کران و خالصانه بر پدران و مادران خود می فرستیم که این میراث گران بها را برای مابه جای گذاشتند و آفرین بر بانوانی که امروز این راه را به پیروی از سروز زنان عالم حضرت زهرا (س) ادامه می دهند و با حفاظت از خود و دخترانشان بدنبال پرورش نسلی پاک و رفتارهایی مورد رضایت پروردگار جهانیان هستند

چرا باید حجاب را رعایت کرد؟ چرا پسرها نباید موهای سر خود را بپوشانند؟ اگر موضوع جلب توجه است، جلب توجه برای دختر و پسر است!
براى روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذیل لازم است:
توجه به رابطه پوشش با فرهنگ دینى‏بر اساس فرهنگ اسلامى، انسان موجودى است که براى رسیدن به کمال و معنویّت خلق گردیده است. اسلام با تنظیم و تعدیل غرایز به ویژه غریزه جنسى و توجه به هر یک از آن‏ها در حدّ نیاز طبیعى، سبب شکوفایى همه استعدادهاى انسان شده و او را به سوى کمال سوق داده است.
پوشش مناسب براى زن و مرد عامل مهمى در تعدیل و تنظیم این غریزه است. توجه به ساختار فیزیولوژى انسان‏ نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطه‏اى مستقیم با تفاوت‏هاى جسمى و روحى زن و مرد دارد.
در تحقیقات علمى در مورد فیزیولوژى و نیز روان‏شناسى زن و مرد ثابت شده که مردان نسبت به محرّک‏هاى چشمىِ شهوت‏انگیز حساس ترند و چون تأثیر حس بینایى زیادتر است و چشم از فاصله دور و میدان وسیعى قادر به دیدن است، از سوى دیگر ترشّح هورمون‏ها در مرد صورتى یکنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتى گسترده تحت تأثیر محرّک‏هاى شهوانى قرار مى‏گیرند اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس ترند و به محرّک‏هاى حسى پاسخ مى‏دهند. حس لامسه بروز زیادى ندارد و فعالیتش محدود به تماس نزدیک است.
از این گذشته چون هورمون‏هاى جنسى زن به صورت دوره‏اى ترشح مى‏شوند و به طور متفاوت عمل مى‏کنند، تأثیر محرّک‏هاى شهوانى بر زن صورتى بسیار محدود دارد و نسبت به مردان بسیار کمتر است.
استاد مطهری در زمینه وجوب پوشش زنان می فرماید : «اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است که میل به خود نمایى و خودآرایى مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها مرد شکار است و زن شکارچى، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچى. میل زن به خود آرایى از حس شکارچى‏گرى او ناشى مى‏شود. در هیچ جاى دنیا سابقه ندارد که مردان لباس‏هاى بدن نما و آرایش‏هاى تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود مى‏خواهد دلبرى کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنابراین انحراف تبرّج و برهنگى، از انحراف‏هاى مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرر گردیده است»
(1به عبارت دیگر: جاذبه و کشش جنسى و زیبایى خاص زنانه و تحریک پذیرى جنس مردانه، یکى از علت‏هاى این حکم است ؛ بنابراین جذابیت مو و دیگر اندام ها در مورد زن و مرد یکسان نیست و همین طور تحریک پذیری زنان و مردان به یک صورت نمی باشد و این مسئله از نظر علمی نیز کاملا پذیرفته است.
البته این بدان معنا نیست که مردان با هر وضعیتی و با هر نوع پوششی می توانند درون جامعه ظاهر شوند ، بلکه برای آنان نیز محدودیت در نظر گرفته شده ، اما همان گونه که بیان شد در حد پوشش زنان نیست .
با توجه به مطالب فوق مى‏توان گفت: حجاب در اسلام از یک مسئله کلّى و اساسى ریشه گرفته است. اسلام مى‏خواهد انواع التذاذهاى جنسى (چه بصرى و لمسى و چه نوع دیگر) به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها براى کار و فعالیت باشد، بر خلاف سیستم غربى که حضور در جامعه را با لذت جویى جنسى به هم مى‏آمیزد و تعدیل و تنظیم امور جنسى را به هم مى‏ریزد.

اسلام قائل به تفکیک میان این دو محیط است و براى تأمین این هدف، پوشش و حجاب را توصیه نموده است، زیرا بى بند و بارى در پوشش به معناى عدم ضابطه در تحریک غریزه و عدم محدودیت در رابطه جنسى است که آثار شوم آن بر کسى پوشیده نیست.
ج) آثار و فواید رعایت حجاب و پوشش دینى‏
1)بهداشت روانى اجتماع و کاهش هیجان‏ها و التهاب جنسى که سبب کاهش عطش سیرى ناپذیرى شهوت است.
2)تحکیم روابط خانوادگى و برقرارى صمیمیت کامل زوجین.
با رواج بى حجابى و جلوه گرى زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعى محدودیت و پایان آزادى‏هاى خود تلقّى مى‏کنند وافراد متأهل هر روز در مقایسه‏اى خطرناک میان آن چه دارند و ندارند، قرار مى‏گیرند. این مقایسه‏ها، هوس را دامن زده و ریشه زندگى و پیوند خانواده را مى‏سوزاند.
3)استوارى اجتماعى و استیفاى نیروى کار و فعالیّت‏
دختر و پسرى که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانى شوند، از تمرکز و کارآیى آن‏ها کاسته مى‏شود و حکومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نیروى فکرى و کارى است.
4)بالارفتن ارزش واقعیت زن و جبران ضعف جسمانى او
حیا، عفاف و حجاب زن مى‏تواند در نقش عاطفى او و تأثیرگذارى بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقویت تخیّل و عشق در مرد است و حریم نگه داشتن یکى از وسائل مرموز براى حفظ مقام و موقعیّت زن در برابر مرد است.
حجاب موجب می شود که زنان تنها از نگاه جنسیتی و زیبائی جسمی نگریسته نشوند و این مسئله موجب احیاء حیثیت و حرمت زن و توجه بیشتر به شایستگی اخلاقی و روحی و استعداد های دیگر در وجود زنان می شود.
اسلام حجاب را براى محدودیّت و حبس زن نیاورده، بلکه براى مصونیّت او توصیه کرده است، زیرا اسلام راضى به حبس، رکود و سرکوبى استعدادهاى زن نیست، بلکه با رعایت عفاف و حفظ حریم، اجازه حضور زن را داده امّا از سوء استفاده شهوانى و تجارى و استفاده ابزاری از زنان را منع کرده است.
در واقع
حجاب موجب محدودیت مردان هرزه مى‏باشد
که در صدد کام جویى‏هاى آزاد و بى حد و حصر هستند و از طرفی مصونیت و حفظ شخصیت زنان از دست این گروه از مردان است.
در عین حال در اسلام برای مردان نیز پوشش در حد معقول قرار داده و مردان نیز آزادی بی حد و حصر در پوشش ندارند . و از طرف دیگر آنها را بر حفظ نگاه از نامحرم و کنترل شهوت در نگاه تکلیف کرده است که کنترل نگاه برای مردان در نسبت با زنان سخت تر است.
پی‌نوشت‌ها:
01مطهری ،مرتضی ، مجموعه آثار ج19 ص 436-437
حجاب در ادیان الهی
فطری بودن پوشش:
حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب، دارای جایگاه خاصی است، و یکی از دلایل اساسی آن این است که حجاب و عفاف، یک امر فطری است.
داستان حضرت آدم و حوا نیز فطری بودن پوشش را اثبات می کند. در تورات (کتاب مقدس یهودیان که برای مسیحیان نیز مقدس است)، می خوانیم:
«و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر، خوش نما و درختی دلپذیر و دانش افزا، پس، از میوه اش گرفته بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد * آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریان اند، پس برگهای انجیر به هم دوخته، سترها برای خویشتنن ساختند...».
بعد ادامه می دهد:
«و آدم، زن خود را حوا نام نهاد، زیرا که او مادر جمیع زندگان است* و خداوند رخت ها برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید».1
بر طبق این متن، آدم و حوا لباسی نداشتند و بعد از خوردن شجره ممنوعه چشمشان باز شد و فهمیدند که عریان اند که بلافاصله با برگ درختان خود را پوشاندند و بعدا خداوند لباسی از پوست به ایشان ارزانی داشت.
در قرآن کریم در مورد داستان حضرت آدم و حوا چنین آمده است:
فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سواتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة 2
آن گاه که آدم و حوا از درخت ممنوعه چشیدند، پوشش خود را از دست داده (عورتشان آشکار گردید) و به سرعت، با برگ درختان بهشتی خود را پوشاندند.
طبق آیات شریفه قرآن کریم، حضرت آدم و حوا قبل از چشیدن درخت ممنوعه دارای لباس بوده اند، اما با خوردن از آن درخت ممنوعه (بر اثر اغوای شیطان) لباس خود را از دست دادند که بلافاصله به پوشاندن خود اقدام نمودند.
به هر حال، مطابق هر دو نقل، پس از احساس برهنگی (خواه طبق نقل تورات قبل از آن دارای لباس نبوده و یا طبق قران کریم دارای لباس بوده اند) بلافاصله خود را با برگهای درختان بهشتی پوشاندند. این احساس شرم از برهنگی حتی بدون حضور ناظر بیگانه، و سرعت در پوشاندن خود به وسیله برگ ها (ولو بطور موقت)، از آن جهت که تحت هیچ آموزش یا فرمانی از جانب خداوند یا فرشته وحی و یا تذکر هریک به دیگری صورت گرفته است، بیانگر فطری بودن پوشش در انسان است و ثابت می کند که لباس و پوشش، به تدریج و بر اثر تمدن ها ایجاد نشده است، بلکه انسان های نخستین، یا به تعبیر بهتر، نخستین انسان ها، به طور فطری بدان گرایش داشته اند. و بنا به گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت ها و آیین های جهان، حجاب در بین زنان، معمول بوده است. هر چند حجاب در طول تاریخ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچ گاه بطور کامل از بین نرفته است.
اگر به لباس ملی کشورهای جهان بنگریم، به خوبی حجاب و پوشش زن را در آن می بینیم. دقت در لباس ملی کشورها ما را از ورق زدن کتب تاریخی برای یافتن ملل و اقوامی که زنان آنها دارای حجاب بوده اند، بی نیاز می سازد و به خوبی اثبات می کند که حجاب در میان اکثر ملت های جهان، معمول بوده و اختصاص به مذهب یا ملت خاصی نداشته است.
تمام ادیان آسمانی، حجاب و پوشش زن را واجب و لازم شمرده اند و جامعه بشری را به سوی آن دعوت کرده اند؛ زیرا لزوم پوشش و حجاب به طور طبیعی در فطرت زنان به ودیعت نهاده شده است و احکام و دستورهای ادیان الهی هماهنگ و همسو با فطرت انسانی تشریع شده است، پس در همه ادیان الهی پوشش و حجاب زن واجب گشته است. در ادیان زرتشت، یهودیت، مسیحیت و اسلام، حجاب زنان امری لازم بوده است. کتاب های مقدس مذهبی، دستورها و احکام دینی، آداب و مراسم و سیره عملی پیروان این ادیان الهی، بهترین شاهد و گواه اثبات این مدعاست.
حجاب در شریعت زرتشت:
«آشو زرتشت» با توصیه ها و اندرزهای خود، کوشیده است تا پایه های حجابی را که زنان ایرانی به عنوان یک فرهنگ ملی در ظاهر عرف خود رعایت می کنند، در عمق روح آنان مستحکم نماید و از این راه، ضمانت اجرای قانون حجاب را در آینده نیز تامین نماید و بدین سان، جامعه خویش را در مقابل امکان انحرافهای اخلاقی پنهان، بیمه کند.
قسمتی از پند و اندرزهایی که «آشو زرتشت» به پیروان خود توصیه نموده را نقل می کنیم، تا این اقدام مهم «آشو زرتشت» بهتر نمایان گردد و حرکت او در جهت تعالی و آموزش ریشه های «حفظ حجاب» و بیان لزوم توام نمودن حجاب ظاهری با عفت باطن، روشن ترشود.
او می فرماید:
◄ ای نوعروسان و دامادان! روی سخنم با شماست. به اندرزم گوش دهید و گفتارم را به خاطر بسپارید و با غیرت، در پی زندگانی پاک منشی برآیید. هر یک از شما باید در کردار نیک و مهرورزی، بر دیگری پیشدستی جوید تا آن زندگانی مقدس زناشویی، با خوشی و خرمی همراه باشد.
◄ ای مردان و زنان! راه راست را دریابید و پیروی کنید. هیچ گاه گرد دروغ و خوشی های زودگذری که تباه کننده زندگی اند، نگردید، زیرا لذتی که با بدنامی و گناه همراه باشد، همچون زهر کشنده ای است که با شیرینی در آمیخته و همانند خودش دوزخی است. با این گونه کارها زندگانی گیتی خود را تباه مسازید.
◄ فریب خوردگانی که دست به کردار زشت می زنند، گرفتار بدبختی و نیستی خواهند شد و سرانجامشان خروش و فریاد و ناله است، ولی زنان و مردانی که به اندرز و راهنمایی من گوش فرامی دهند، آرامش و خوشی زندگی بهره شان خواهد بود و سختی و رنج از آنان دور خواهد گشت و به نیکنامی جاودانی خواهند رسید.3
و در کتاب «وندی داد» این جمله به طور مکرر آمده است: «کلام ایزدی است که کردار زشت را نابود می کند: از تو- ای مرد! – خواهش می کنم پیدایش و فزونی را پاک و پاکیزه ساز! از تو- ای زن! خواهش می کنم تن و نیرو را پاک و پاکیزه ساز! آرزو دارم صاحب فرزند باشی و شیر تو فراوان شود!»4
در کتاب پوشاک باستانی ایرانیان در ذیل عنوان «پوشاک اقلیت های میهن ما» در مورد حجاب زنان زرتشتی چنین می خوانیم:
«این پوشاک که بانوان زرتشتی از آن استفاده می کنند، شباهتی بسیار نزدیک به پوشاک بانوان نقاط دیگر کشور ما دارد، چنانکه روسری آنان از نظر شکل و طرز استفاده، نظیر روسری بانوان بختیاری است و پیراهن، شبیه پیراهن بانوان لر در گذشته نزدیک است و شلوار، از لحاظ شکل و برش، همان شلوار بانوان کرد آذربایجان غربی است و کلاهک، همان کلاهک بانوان بندری است».
دین زرتشت، بر سه اصل اساسی، «اندیشه نیک»، «گفتار نیک» و «کردارنیک» استوار گشته است.
موبدان در تفسیر اندیشه و کردار نیک می گویند:
«یک زرتشتی مؤمن، باید از نگاه ناپاک به زنان دیگر دوری جوید».
در اندرز «آذرباد مارا سپند» موبد موبدان آمده است: «مرد بد چشم را به معاونت خود قبول مکن»5
حجاب در شریع8
ت یهود:
رواج حجاب در بین زنان قوم یهود، مطلبی نیست که کسی بتواند آن را مورد انکار یا تردید خود قرار دهد. مورخین، نه تنها از مرسوم بودن حجاب در بین زنان یهود سخن گفته اند، بلکه به افراط ها و سخت گیریهای بی شمار آنان نیز در این زمینه تصریح کرده اند. در کتاب «حجاب در اسلام»، آمده است:
«گرچه پوشش در بین عرب مرسوم نبود و اسلام آن را به وجود آورد، ولی در ملل غیر عرب، به شدیدترین شکل، رواج داشت. در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی می کردند، حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام می خواست وجود داشت. در بین این ملتها وجه و کفین (صورت و کف دستها) هم پوشیده می شد. حتی در بعضی از ملتها سخن از پوشیدن زن و چهره زن نبود، بلکه سخن از قایم کردن زن بود و این فکر را به صورت یک عادت سفت و سخت درآورده بودند»6
ویل دورانت، که معمولا سعی می کند موارد برهنگی یا احیانا تزیینات و آرایش های زنان هر قوم را با آب و تاب نقل کند تا آن را طبیعی جلوه دهد، در این مورد می گوید:
«در طول قرون وسطا، یهودیان همچنان زنان خویش را با البسه فاخر می آراستند، لکن به آنها اجازه نمی دادند که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موی سر، خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق می ساخت. از جمله تعالیم شرعی یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که موی سرش هویداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد»7
او در توصیف زنان یهودی می گوید:
«زندگی جنسی آنان علی رغم تعدد زوجات، به طرز شایان توجه، منزه از خطایا بود. زنان آنان دوشیزگانی محجوب، همسرانی ساعی، مادرانی پرزا، و امین بودند و از آنجا که زود وصلت می کردند، فحشا به حد اقل، تخفیف پیدا می کرد»8
در کتاب مقدس یهودیان، موارد متعددی یافت می شود که به طور صریح و یا ضمنی، حجاب و پوشش زن و مسائل مربوط به آن، مورد تایید قرار گرفته است. در برخی از آنها لفظ «چادر» و «برقع» به کار رفته است که نشانگر کیفیت پوشش زنان آن عصر است. اینک به پاره ای از آن موارد اشاره می گردد.
پوشش کامل در مقابل نامحرم:
در «سفرپیدایش» تورات چنین می خوانیم: و رفقه، چشمان خود را بلند کرد و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد. زیرا که از خادم پرسید: «این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید؟» و خادم گفت: «آقای من است». پس برقع خود را گرفته، خود را پوشانید.9
عدم تشبه مرد و زن به یکدیگر:
در «تورات» آمده است: «متاع مرد، بر زن روا نباشد و مرد، لباس زن نپوشد، زیرا هرکه این کند، مکروه یهود (خدای تو) است»10
نزول عذاب در اثر آرایش دختران یهود برای بیگانگان:
در «تورات» می خوانیم:
«و خداوند می گوید از این جهت که دختران صهیون متکبرند و با گردن افراشته و غمزات چشم، راه می روند و به ناز می خرام اند و به پاهای خویش، خلخالها را به صدا می آورند* بنابراین، خداوند فرق سر دختران صهیون را کل خواهد ساخت و خداوند، عورت ایشان را برهنه خواهد نمود* و در آن روز، خداوند زینت خلخال ها و پیشانی بندها و هلال ها را دور خواهد کرد* و گوشوارها و دستبندها و روبندها* و انگشترها و حلقه های بینی را* و رداها و شال ها و کیسه ها را* و آینه ها و کتان های نازک و عمامه ها و برقع ها را* و واقع می شود که: به عوض عطریات، عفونت خواهد شد وبه عوض کمربند، ریسمان و عوض موهای بافته، کلی و به عوض سینه بند، زنار پلاس و به عوض زیبایی، سوختگی خواهد بود* مردانت به شمشیر و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد* و دروازه های وی ناله و ماتم خواهند کرد و او خراب شده، بر زمین خواهد نشست»11
در تورات، از چادر و برقع و روبنده ای که زنان با آن سر و صورت و اندام خویش را می پوشانده اند، صریحا نام برده شده است، که نشانگر کیفیت پوشش زنان است.
برای نمونه در کتاب «روت» می خوانیم:
«بوعز گفت: زنهار کسی نفهمد که این زن به خرمن آمده است. و گفت: چادری که بر توست، بیاور و بگیر. پس آن را بگرفت و او شش کیل جو پیموده بر وی گذارد و به شهر رفت»12
در مورد عروس یهودا می خوانیم:
« پس رخت بیوگی را از خویشتن بیرون کرد. برقعی به رو کشید و خود را در چادری پوشید و به دروازه عینایم که در راه تمنه است، بنشست»13
لزوم پوشاندن سر از نامحرمان:
ویل دورانت می نویسد:
اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانکه مثلا بی آن که چیزی برسرداشت به میان مردم می رفت، و یا در شارع عام نخ می رشت، یا بر هر سنخی از مردان، درد دل می کرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه ای او را طلاق دهد.14
او همچنین می نویسد:
...و به استعمال سرخاب و سرمه، نکوهیده می شمردند. موافق بودند که مرد، باید برای پوشاک زن خویش سخاوتمندانه خرج کند، لکن غرض آن بود که زن، خود را برای شوهر خویش بیاراید نه برای سایر مردها. 15
در کتاب «حکمة الحجاب و ادلة وجوب النقاب»، برای تایید این که منشا حجاب زنان یهودی، وجوب حجاب در شریعت موسی (علیه السلام) بوده، به داستان حضرت موسی و دختران شعیب اشاره شده است که در آن، حضرت موسی به آنان امر کرد تا پشت سر او حرکت کرده و از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدایت کنند. حجاب در مسیحیت:
همان طور که اشاره شد، ادیان الهی، به خاطر تناسبشان با فطرت و احکام کلی، جهت و شیوه واحدی دارند. در مسیحیت، همانند دین زرتشتت و یهود، حجاب زنان امری واجب به شمار می آمده است.
«جرجی زیدان»، دانشمند مسیحی در این باره می گوید:
«اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع، قبل از اسلام و حتی پیش از ظهور دین مسیح، معمول بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است».
مسیحیت نه تنها احکام شریعت یهود در مورد حجاب زنان را تغییر نداده و قوانین شدید آن را استمرار بخشیده است، بلکه در برخی موارد، قدم را فراتر نهاده و با تاکید بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخته است، زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج، امری مقدس محسوب می شد و حتی در کتاب «تاریخ تمدن» آمده است که: «ازدواج در سن بیست سالگی اجباری بود، اما از دیدگاه مسیحیت که تجرد، مقدس شمرده شده است جای هیچ شبهه ای باقی نخواهد ماند که برای از بین رفتن تحریک و تهییج، این مکتب، زنان را به رعایت پوشش کامل و دوری از آرایش و تزیین، به صورت شدیدتری فراخوانده است.»
در این ارتباط، نگاهی به انجیل می اندازیم:
«...و همچنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس مزین به حیا و پرهیز، نه به زلفها و طلا و مروارید و رخت گرانبها* بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کند به اعمال صالحه*...»17
«همچنین ای زنان، شوهران خود را اطاعت نمایید تا اگر بعضی نیز مطیع کلام نشوند، سیرت زنان ایشان را بدون کلام دریابد* چون که سیرت طاهر و خدا ترس شما را ببینند* و شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن موی و متحلی شدن به طلا و پوشیدن لباس* بلکه انسانیت باطنی قلبی در لباس غیر فاسد روح حلیم و آرام که نزد خدا گران بهاست* زیرا بدین گونه، زنان مقدسه در سابق نیز که متوکل به خدا بودند، خویشتن را زینت می نمودند و شوهران خود را اطاعت می کردند* مانند ساره که ابراهیم را مطیع بود و او را آقا می خواند و شما دختران او شده اید»18
همچنین درباره وقار و امین بودن زن می خوانیم:
«و به همین گونه زنان نیز باید با وقار باشند و نه غیبتگو؛ بلکه هوشیار و در هر امری امین»19
در روایات ما نیز چنین آمده است: حضرت عیسی فرمود: از نگاه کردن به زنان بپرهیزید، زیرا شهوت را در قلب می رویاند و همین، برای ایجاد فتنه در شخص نگاه کننده کافی است.20
حواریون و پس از آنها پاپ ها و کاردینال های بزرگ که دستورهای دینی آنان از طرف کلیسا و مذهب مسیحیت لازم الاجرا شمرده می شد، با شدتی هرچه تمام تر زنان را به پوشش کامل و دوری از آرایش های جسمی فرا می خوانده اند.
دکتر «حکیم الهی» استاد دانشگاه لندن در کتاب«زن و آزادی» پس از تشریح وضعیت زن نزد اروپاییان، در مورد حکم پوشش و حجاب زن نزد مسیحیت، عقاید «کلمنت» و «ترتولیان»، (دو مرجع مسیحیت و دو اسقف بزرگ) را درباره حجاب بازگو می کند:
«زن باید کاملا در حجاب و پوشیده باشد، الا آن که در خانه خود باشد، زیرا فقط لباسی که او را می پوشاند، می تواند از خیره شدن چشم ها به سوی او مانع گردد. زن نباید صورت خود را عریان ارائه دهد تا دیگری را با نگاه کردن به صورتش وادار به گناه نماید. برای زن مؤمن عیسوی، در نظر خداوند، پسندیده نیست که نزد بیگانگان به زیور آراسته گردد و حتی زیبایی طبیعی آن نیز باید مخفی گردد، زیرا برای بینندگان خطرناک است»21
تصویرهایی که از پوشاک مسیحیان و مردم اروپا انتشار یافته است، به وضوح نشان می دهد که حجاب در بین زنان، کاملا رعایت می شده است. «براون و اشنایدر»، در کتاب «پوشاک اقوام مختلف»، برخی از تصاویر مربوط به زنان مسیحی را آورده اند که نشان می دهد همگی آنها دارای لباسی بلند و پوشش سر می باشند. 22
حجاب در شریعت اسلام:
اسلام که آخرین آیین الهی و بالطبع کامل ترین دین است و برای همیشه و همه بشریت، از طرف خداوند عالم، نازل شده است، لباس را «هدیه الهی» معرفی نموده و وجوب پوشش زنان را با تعدیل و انتظام مناسبی به جامعه بشری ارزانی داشته است. از انحرافات و یا افراط و تفریط هایی که پیرامون پوشش زنان وجود داشته است اجتناب نموده و در تشریح قانون، حد و مرزی متناسب با غرایز انسانی را در نظر گرفته است.
در حجاب اسلامی، سهل انگاری های مضر و سختگیری های بی مورد، وجود ندارد. حجاب اسلامی آن گونه که غرب تبلیغ می کند، به معنای حبس زن در خانه یا پرده نشینی و دوری از شرکت در مسائل اجتماعی نیست، بلکه بدین معناست که زن در معاشرت خود با مردان بیگانه، موی سر و اندام خود را بپوشاند و به جلوه گری و خود نمایی نپردازد. با توجه به غریزه قدرتمند جنسی، احکام و دستورهای اسلام، تدابیری است که خداوند برای تعدیل و رام کردن و همچنین ارضای صحیح این غریزه، تشریح فرموده است.
حجاب در قرآن کریم:
در قرآن کریم، آیاتی چند به طور صریح، در مورد وجوب حجاب و حد و کیفیت آن نازل شده است. در سوره نور، طی آیه مفصلی آمده است:
« ... و به مردان مؤمن بگو که چشم های خود را فرو پوشند و نیز دامان خویش را، که برای ایشان پاکیزه تراست. همانا خداوند به آنچه انجام می دهند، آگاه است. و به بانوان با ایمان بگو چشمهای خود را فرو پوشند و عورتهای خود را از نگاه دیگران پوشیده نگاه دارند و زینت های خود را جز آن مقداری که ظاهر است، ننمایند و زینت های خود را آشکار نسازند، مگر برای شوهرانشان، پدرانشان، پدر شوهرانشان، پسران همسرانشان، برادرانشان، پسر برادرانشان، زنان هم کیششان، کنیزانشان، مردان سفیهی که تمایلی به زنان ندارند، و یا کودکانی که از امور جنسی بی اطلاع اند (غیرممیز). و پاهای خود را بر زمین نکوبند تا زینتهای پنهانشان آشکار شود. و همگی به سوی خداوند باز گردید، ای مؤمنان! باشد که رستگار شوید»23
همچنین در سوره احزاب آمده است:
«ای پیامبر! به همسران و دختران خویش و بانوان با ایمان بگو که روپوش خود را برگیرند تا به عفاف و حریت شناخته شوند و مورد آزار و تعرض هوسرانان قرار نگیرند و خداوند، آمرزنده و مهربان است»24
«ای زنان پیامبر! شما اگر تقوا داشته باشید، همانند دیگران نیستید. بنابراین، هرگز نرم و نازک با مردان، سخن مگویید تا آن که دلش بیمار است، به طمع افتد. بلکه متین و نیکو سخن بگویید و خانه را منزلگاه خویش قرار دهید و هرگز مانند دوره جاهلیت نخستین، [برای نامحرمان] آرایش و خود آرایی نکنید و نماز را برپا دارید زکات را بپردازید و از خدا و رسولش اطاعت نمایید»25
حجاب در روایات:
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و معصومین (علیهم السلام) علاوه بر تاکیداتی که بر رعایت حجاب داشته اند، با ارائه دستورالعمل هایی، جامعه اسلامی را به سوی تهذیب و پاکی، رهنمون گشته اند که در این قسمت، برخی از آنها را نقل می کنیم.
پرهیز از پوشش بدن نما و نازک:
روزی اسماء - که خواهر زن پیامبربود-، با جامه بدن نما و نازکی به خانه پیامبر آمد. پیامبر، روی خود را از او برگرداند و فرمود: «ای اسماء، زن به حد بلوغ رسید، نباید جایی از بدن و اندامش دیده شود، مگر صورت و دستها»26 نهی از آرایش و استعمال عطر در خارج از خانه:
پیامبر، در ضمن حدیثی، نهی فرمودند از این که زن، برای دیگران، خود را بیاراید، و فرمود: «اگر برای غیر شوهر، خود را آرایش نمود، لازم است خداوند او را با آتش بسوزاند»27
پرهیز زنان از شبیه ساختن خود به مردان:
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «خداوند، مردانی را که شبیه زن می شوند و زنانی را که خود را شبیه مرد قرار می دهند، نفرین کرده است»28
امام باقر (علیه السلام) نیز، در ضمن حدیثی فرمودند: «جایز نیست که زن، خود را شبیه مرد نماید، زیرا پیامبر، مردانی را که مشابه زنان می شوند و همچنین زنانی را که خود را شبیه مردها قرار می دهند نفرین کرده است»29
در قرآن و روایات، علاوه بر دستورهایی که در مورد حفظ حجاب زنان آمده است، مسؤلیتهایی نیز به مردان واگذار شده است که ذیلا به آنها اشاره می گردد:
عفت نسبت به زنان مردم:
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «نسبت به زنان مردم، عفیف باشید تا زنان شما عفیف بمانند»30
دوری از چشم چرانی:
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که می فرماید: «چشم چرانی، تیری است مسموم از تیرهای شیطان، چه بسا، نگاهی که حسرتهای طولانی را در پی دارد».31
در نگاه فقیهان و دانشمندان مسلمان:
همان طور که اشاره شد، حجاب، از ضروریات اسلام است و تمام فرق اسلامی، آن را واجب می دانند، و در این که زنان باید به هنگام ادای نماز و در حضور مردان بیگانه، موی سر و تمامی اندام خود را به استثنای صورت و دستها (از مچ به پایین) بپوشانند، اتفاق نظر دارند، البته شافعیان و برخی از علمای شیعه پوشاندن صورت را نیز در حضور بیگانگان، لازم شمرده اند.
پایان این نوشتار را به پرسشی از امام خمینی (ره)، در مورد حجاب و حد آن، و پاسخ ایشان، که می تواند نشانگر نظرات دانشمندان مسلمان باشد، اختصاص می دهیم:
سوال: آیا حجاب از ضروریات اسلام است و منکر آن و کسانی که به این دستور الهی مخصوصا در جامعه اسلامی بی اعتنایی می کنند، چه حکمی دارند؟
پاسخ: اصل حکم حجاب از ضروریات است و منکر آن، حکم منکر ضروری را دارد و منکر ضروری، محکوم به کفر است، مگر اینکه معلوم باشد که منکر خدا یا رسول نیست.
سوال: حدود حجاب اسلامی برای بانوان چیست؟ برای این منظور، لباس آزاد و شلوار و روسری کفایت می کند؟ و اصولا چه کیفیتی در لباس و پوشش زن در برابر افراد نامحرم باید رعایت شود؟
پاسخ: واجب است تمام بدن زن بجز قرص صورت و دستها تا مچ، از نامحرم پوشیده شود و لباس مذکور اگر مقدار واجب را بپوشاند، مانعی ندارد، ولی پوشیدن چادر، بهتر است و از لباسهایی که توجه نامحرم را جلب کند، باید اجتناب شود. 32
بررسی نهایی:
از بررسی و مقایسه حد و کیفیت حجاب در ادیان چهارگانه، استنباط می گردد که حجاب در ادیان دیگر، نسبت به اسلام از شدت بیشتری برخوردار بوده است. به طور مثال، پوشاندن صورت، گرچه در زمان زرتشت معمول نبوده و بعد از او در میان زرتشتیان معمول شده است، اما طبق آنچه گذشت، چادر و روبنده از ارکان اخلاقی مسیحیان و یهودیان محسوب می شده است، در حالی که بنابر نظر اکثر فقهای اسلامی، پوشاندن صورت واجب نیست. لزوم کناره گیری کامل از زن در حیض در دین زرتشت، محق دانستن مرد در طلاق زنی که صدایش در کوچه شنیده شده بدون پرداخت مهریه از طرف دین یهود، رکن بودن چادر و روبند و ذکر نام آن دو به طور صریح در کتاب مقدس مسیحیان و وجوب سکوت زن نزد بیگانه و در کلیسا از طرف مسیحیت، بهترین گواه بر این مطلب است. بنابراین، نه تنها اسلام واضع قانون حجاب نبوده است، بلکه در جهت جلوگیری از افراط و تفریط هایی که در طول تاریخ در مورد حجاب به وجودآمده بود، به قانونمند کردن و تنظیم آن همت گماشته است و آن را به صورتی متعادل، صحیح و متناسب با فطرت انسانی زن و غیرتمندی مرد، ارائه نموده است.





موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۲/۲۴
ma ya

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هاست