مرصاد

توهین به اشخاص ، مقام معظم رهبری و شهدا و خانواده های شهدا ممنوع

مرصاد

توهین به اشخاص ، مقام معظم رهبری و شهدا و خانواده های شهدا ممنوع

مرصاد

درباره پایگاه

نه فقط بنده به ذات ازلی می نازد ناشر حکم ولایت به ولی می نازد

گر بنازد به علی، شیعه ندارد عجبی عجب اینجاست خدا هم به علی می نازد

فرزنــدان ابــرهه، از نـسل یــهودا، نشــسته بــر ارابــه‌هــای جــنگ؛
از تانک "مرکــاوا" تا امــواج voa.
از خطــوط مــقدم جــنـگ ســخـت در عــراق و افــغانـستان و سوریــه؛
تا پـیچ‌ در پــیچ و هزار لــایه‌های جــنگ نـیمه ســخت با موســاد و سیـا و MI6؛
تا گستــره‌ی جــهانی جنگ نــرم، حتی در خانــه‌هــایمان!
.....
و مـن و تــو و مــا، در کجای این نبـــرد نامـتقارن ایــستــاده‌ایم؟
خودم را و خـودت را و خـودمان را بازیابیم.
آنهـایی که خــود را پــیدا کردند، خــوش به سعادتـــ دنــیا و آخرتـشان،
و خوشـ به لــیاقتــشان بــرای سربازی آقایـــشان در آخرالزمان.
آنهایی هــم کــه نــه...
...
مــن و تــو و مــا، در کـــجای ایــن نــبرد نامــتقــارن ایستــاده‌ایم؟

نخستین بانوی مسلمان

پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ق.ظ

نخستین بانوی مسلمان

دهم ماه مبارک رمضان سالروز رحلت یکی از چهار زن برتر عالم است، زنی که مرگش چنان غمی بر دل پیامبر نشاند که سال وفات ایشان را عام الحزن نام نهاد.
زنی که بهترین خلق عالم درباره او فرمود: «احترام هیچ یک از زنان به پایه حرمت و عزت خدیجه نمی رسید». رسول الله (صلی الله علیه و آله) پیوسته از او به نیکی یاد می کرد و به حدی او را محترم می شمرد که گویا زنی مانند خدیجه نبوده است.
عایشه نقل می کند: روزی به پیغمبر (صلی الله علیه و آله) گفتم: خدیجه پیر زنی بیش نبوده و خداوند بهتر از او را به تو عطا کرده است.(منظور خودش بوده) 
پیغمبر (صلی الله علیه و آله) سخت برآشفت به طوری که رگ پیشانی اش برآمد. سپس فرمود: «به خدا سوگند بهتر از خدیجه کسی برای من نبود. روزی که همه مردم کافر و بت پرست بودند، او به من ایمان آورد. روزی که همه مرا به جادو گری و دروغ گویی نسبت می دادند، او مرا تصدیق کرد، روزی که همه از من روی گرداندند، خدیجه تمام اموال خود را در اختیار من گذاشت و آنها را در راه من بی دریغ خرج کرد خداوند از او دختری به من بخشید که مظهر پاکی و عفت و تقوا بود».
عایشه می گوید: من در مورد زنان پیامبر از هیچ کدام به اندازه خدیجه حساس نبودم زیرا پیامبر مرتب از او تعریف می کرد و من هرگز او را ندیده بودم.[1]
پیامبر اکرم‌ (صلی الله علیه و آله) بعد از وفات‌ خدیجه‌ کبری‌ (سلام الله علیها) همواره‌ از خاطرات‌ شیرین‌ و ایثار آن‌ بانوی‌ گرامی‌ به‌ نیکی‌ یاد می‌کرد و هرگاه‌ به‌ یاد او می‌ افتاد، اشک‌ فراق‌ بر دیدگانش‌ جاری‌ می‌شد از جمله‌:
روزی‌ پیامبر (صلی الله علیه و آله) در نزد چند از نفر از همسران‌ خود بود، ناگاه‌ سخنی‌ از حضرت‌ خدیجه‌ (علیها السلام) به‌ میان‌ آمد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن‌ چنان‌ آشفته‌ و پراحساس‌ شد که‌ قطره‌ های‌ اشک‌ از چشمانش‌ سرازیر گشت‌.
عایشه‌ به‌ آن‌ حضرت‌ گفت‌: چرا گریه‌ می‌کنی‌؟ آیا برای‌ یک‌ پیرزن‌ گندمگون‌ از فرزندان‌ اسد، باید گریه‌ کرد؟
پیامبر در پاسخ‌ به‌ او فرمود: «صَدَّقَتْنِی‏ إِذْ کَذَّبْتُمْ‏ وَ آمَنَتْ بِی إِذْ کَفَرْتُمْ وَ وَلَدَتْ لِی إِذْ عَقِمْتُمْ. او هنگامیکه‌ شما مرا تکذیب‌ می‌کردید، تصدیق‌ کرد و هنگامیکه‌ کافر بودید، او به‌ من‌ ایمان‌ آورد؛ و برای‌ من‌ فرزندانی‌ آورد در حالی‌ که‌ شما نازا هستید».[2] عایشه می گوید: با خود گفتم دیگر از خدیجه به بدی نام نخواهم برد.
نیز روایت‌ شده‌:
روزی‌ پیرزنی‌ نزد رسول‌ اکرم‌ (صلی الله علیه و آله) آمد، آن‌ حضرت‌ او را مورد لطف‌ سرشار قرار داد، وقتی‌ آن‌ پیرزن‌ رفت‌، عایشه‌ علت‌ آن‌ همه‌ مهربانی‌ به‌ پیرزن‌ را از پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرسید، او در جواب‌ فرمود:
«إِنَّهَا کَانَتْ تَأْتِینَا فِی‏ زَمَنِ‏ خَدِیجَةَ وَ إِنَّ حُسْنَ الْعَهْدِ مِنَ الْإِیمَانِ. این‌ پیرزن‌ در عصر زندگی‌ خدیجه‌ (علیه السلام)، به‌ خانه‌ ما می‌ آمد و از کمک‌ ها و الطاف‌ سرشار خدیجه‌ (علیه السلام) برخوردار بود، همانا نیک‌ نگهداری‌ عهد و سابقه‌، از ایمان‌ است‌».[3]
و مطابق‌ روایت‌ دیگر عایشه‌ گفت‌: هرگاه‌ پیامبر (صلی الله علیه) گوسفندی‌ ذبح‌ می‌کرد، می‌ فرمود: «از گوشتش‌ برای‌ دوستان‌ خدیجه‌ (علیها السلام) بفرستید، یک‌ روز در این‌ باره‌ با آن‌ حضرت‌ سخن‌ گفتم‌، فرمود: «من‌ دوست‌ خدیجه‌ (علیها السلام) را دوست‌ دارم‌».[4]
فضائل ام المومنین کبری حضرت خدیجه (سلام الله علیها) منحصر در بیانات شوهر گرامی ایشان نیست و بقیه ی معصومین (صلوات الله علیهم) نیز از همسر فداکار پیامبر به نیکی یاد می کردند. به عنوان نمونه امام‌ حسین‌ (علیه السلام) در روز عاشورا در ضمن‌ خطبه‌ ای‌ که‌ خود را به‌ دشمن‌ معرفی‌ می‌کرد، فرمود: «شما را به‌ خدا سوگند، آیا می‌ دانید که‌ جده‌ من‌ خدیجه‌ (علیها السلام) دختر خویلد است‌؟»
و نیز خطاب‌ به‌ دشمن‌ فرمود: «آیا می‌ دانید که‌ من‌ فرزند همسر پیامبر شما خدیجه‌ (علیها السلام) هستم‌؟».[5]
امام‌ سجاد (علیه السلام) در مجلس‌ یزید در دمشق‌ در خطبه‌ معروف‌ خود، این‌ چنین‌ خود را معرفی‌ می‌کند: «انا بن‌ خدیجة‌ الکبری‌؛ من‌ پسر خدیجه‌ بانوی‌ بزرگ‌ اسلام‌ هستم‌».[6]
تا جایی که ابوسعید خدری‌ می‌گوید: رسول‌ خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: وقتی‌ که‌ در شب‌ معراج‌، جبرئیل‌ مرا به‌ سوی‌ آسمانها برد و سیر داد، هنگام‌ مراجعت‌ به‌ جبرئیل‌ گفتم‌: «آیا حاجتی‌ داری‌؟»
جبرئیل‌ گفت‌: «حاجت‌ من‌ این‌ است‌ که‌ سلام‌ خدا و سلام‌ مرا به‌ خدیجه‌ (علیها السلام) برسانی‌».
پیامبر (صلی الله علیه و آله) وقتی‌ که‌ به‌ زمین‌ رسید، سلام‌ خدا و جبرئیل‌ را به‌ خدیجه‌ (سلام الله علیها) ابلاغ‌ کرد، خدیجه‌ گفت‌: «ان‌ الله‌ هو السلام‌، و منه‌ السلام‌، و الیه‌ السلام‌، و علی‌ جبرئیل‌ السلام‌؛ همانا ذات‌ پاک‌ خدا سلام‌ است‌، و از او است‌ سلام‌، و سلام‌ به‌ سوی‌ او باز گردد و بر جبرئیل‌ سلام‌ باد».[7]

- - - - - - - - - -
پی نوشت:
[1]. کشف الغمة فی معرفة الأئمة، اربلی علی بن عیسی (ط - القدیمة) / ج‏1 / 508 / فصل فی مناقب خدیجة بنت خویلد أم فاطمة ع ..... ص : 507.
[2]. اسدالغابه‌، ابن اثیر علی بن محمد. ج‌ 5، ص‌ 438.
[3]. بحار الأنوار مجلسی (ط - بیروت) / ج‏16 / 8 / باب 5 تزوجه ص بخدیجة رضی الله عنها و فضائلها و بعض أحوالها ..... ص : 1.
[4]. ینابیع المودة لذوی القربى، الشیخ سلیمان بن ابراهیم القندوزی. جلد : 2 ، صفحه : 51.
[5]. بحار الأنوار مجلسی، ج‌ 45، ص‌ 6.
[6]. همان. ج‌ 44، ص‌ 174.
[7]. کشف‌ الغمه‌، اربلی علی بن عیسی. ج‌ 2، ص‌ 133.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۲۷
ma ya

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هاست