مرصاد

توهین به اشخاص ، مقام معظم رهبری و شهدا و خانواده های شهدا ممنوع

مرصاد

توهین به اشخاص ، مقام معظم رهبری و شهدا و خانواده های شهدا ممنوع

مرصاد

درباره پایگاه

نه فقط بنده به ذات ازلی می نازد ناشر حکم ولایت به ولی می نازد

گر بنازد به علی، شیعه ندارد عجبی عجب اینجاست خدا هم به علی می نازد

فرزنــدان ابــرهه، از نـسل یــهودا، نشــسته بــر ارابــه‌هــای جــنگ؛
از تانک "مرکــاوا" تا امــواج voa.
از خطــوط مــقدم جــنـگ ســخـت در عــراق و افــغانـستان و سوریــه؛
تا پـیچ‌ در پــیچ و هزار لــایه‌های جــنگ نـیمه ســخت با موســاد و سیـا و MI6؛
تا گستــره‌ی جــهانی جنگ نــرم، حتی در خانــه‌هــایمان!
.....
و مـن و تــو و مــا، در کجای این نبـــرد نامـتقارن ایــستــاده‌ایم؟
خودم را و خـودت را و خـودمان را بازیابیم.
آنهـایی که خــود را پــیدا کردند، خــوش به سعادتـــ دنــیا و آخرتـشان،
و خوشـ به لــیاقتــشان بــرای سربازی آقایـــشان در آخرالزمان.
آنهایی هــم کــه نــه...
...
مــن و تــو و مــا، در کـــجای ایــن نــبرد نامــتقــارن ایستــاده‌ایم؟

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

۱۵ارديبهشت
استعمار فرهنگی

بسم الله الرحمن الرحیم

 فرهنگ غنی اسلامی که جهان را به سعادت دنیا و آخرت دعوت می کند؛ از دیرباز توسط فرهنگ مادیگری و ابتذال مورد هجمه قرار گرفته است، بدین منظور این فرهنگ مهاجم نسبت به اسلام، تصمیم گرفت که از انتقال اندیشه و آرای دین اسلام به دیگران جلوگیری کند. نفوذ در مدارس و مراکز علمی به طریقهای مختلف، برای کند نمودن فرهنگ اسلام است.

فرهنگ اسلامی، فرهنگی بسمت قبله ی حضرت دوست
قرآن در باره پیروی ننمودن از قبله اهل کتاب (نماد بارز فرهنگ)  می فرماید: «وَ لَئِنْ أَتَیْتَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ بِکُلِّ آیَةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّکَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمینَ؛[بقره/145]براى اهل کتاب هر برهان و نشانه ‏اى که بیاورى از قبله تو پیروى نخواهند کرد، و تو نیز از قبله آنها پیروى نمى‏ کنى، و آنها هم خود پیرو قبله یکدیگر نخواهند بود. هر گاه پس از آگاهى، پى خواهشهاى ایشان بروى، از ستمکاران خواهى بود».
این آیه در مورد قبله مسلمین ــ که از مهمترین شاخصه های فرهنگی اسلام است ــ می باشد، آیه این پیام را می رساند که اهل کتاب (مسیحیان و یهودیان که همین دنیای غربند) فرهنگ شما را به هیچ وجه قبول نمی کنند، پس ای پیامبر (در اصل ای  مسلمین) در تبادلات فرهنگی با اهل کتاب مواظب باشید.
دنیای غرب با قدرت ظاهری علمی ــ که پایه اش از دزدیدن کتابهای مسلمین و ... بود ـــ خود را طوری جا داده که ما خواه ناخواه برای کسب دانش های نو بسمت آنها می رویم و در این تبادل فرهنگی است که آنها موفق به نفوذ می شوند.

رهبر انقلاب اسلامی دردیدار با فرهنگیان، بمناسبت هفته معلم گفتند: در شرایطی که آنها اجازه ترویج زبان فارسی را نمی دهند، ما زبان و فرهنگ آنها را ترویج می کنیم، آیا این کار واقعاً عقلانی است؟

 حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: این سخنان، به معنای تعطیل کردن آموزش زبان انگلیسی در مدارس نیست، بلکه بحث اصلی این است که بدانیم با چه حریفی مواجه هستیم و طرف مقابل چه برنامه ریزی های دقیقی برای تأثیرگذاری بر نسل آینده کشور دارد. [1]

اینکه آنها اجازه ترویج زبان فارسی همراه با فرهنگ ایرانی را نمی دهند؛ همان تبعیت نکردن از فرهنگ (قبله) ماست، ما هم باید متقابلا واکنش مناسب را انجام دهیم وگرنه مثل برجام، سرانجام خوبی نخواهیم گرفت.

نظام سلطه در فکر تخریب فرهنگ اسلامی
خداوند اهل کتاب را از فکر سلطه یافتن (فرهنگی)بر مومنان باز می دارد. «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ‏ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ؛[آل عمران/99]بگو: «اى اهل کتاب! چرا افرادى را که ایمان آورده ‏اند، از راه خدا بازمى‏ دارید، و مى‏ خواهید این راه را کج سازید؟! در حالى که شما (به درستى این راه) گواه هستید؛ و خداوند از آنچه انجام مى ‏دهید، غافل نیست!» .
بازداشتن اهل کتاب (غربیها) از راه حق، با آنکه خودشان هم خدا را قبول داشتنند و اهل قبله و توحید بودند ولی قبله (نماد فرهنگ) مومنین را قبول نداشته و سعی در تخریب فرهنگ آنها داشتند.
این سلطه جویی فرهنگی توسط اهل کتاب (غربیها) ریشه در تاریخ دارد. رهبر انقلاب در دیدار با معلمان، در زمینه نظام سلطه بین المللی فرهنگی گفتند: نظام سلطه (آمریکا، سرمایه داران صهیونیسم و برخی دولتهای مستکبر) می خواهد نسل آینده کشورها، نسلی باشند که فکر، فرهنگ، نگاه و سلیقه مورد نظر او را در مسائل جهانی داشته باشند و در نهایت نخبگان، سیاستمداران و افراد تأثیرگذار همانگونه فکر و عمل کنند که او تمایل دارد. متفکران غربی بارها گفته اند که بجای کشورگشایی های استعماریِ قرن نوزدهم، بهترین و کم هزینه ترین روش، تزریق فکر و فرهنگ خود به نسل جوان کشورها و تربیت زبدگان و نخبگانی است که همچون سربازان نظام سلطه عمل خواهند کرد. [2]

جاسوس روباه پیر استعمارــ انگلیس ــ به وجود این سلطه جویی فرهنگی اعتراف می کند: با جلوگیری از باز شدن مدرسه ها و انتشار کتابهای سودمند و یا سوزاندن کتابهای مفید تا آنجا که لازم است، و ترویج و توسعه محافل و حلقه های تصوف، و رواج کتابهایی که زهد و بی میلی نسبت به دنیا را فرا می خواند مانند احیاءالعلوم غزالی، می توان مردم را در حال سرگردانی و عقب ماندگی فرهنگی و اقتصادی نگاه داشت. یکی از راههای ضعیف ساختن رابطه مردم با علمایشان (آنزمان فرهنگ جامعه اسلامی بیشتر در دست علما بود) گشودن مدارسی بود که مزدوران ما برای تربیت کودکان مسلمان ایجاد کرده بودند. [3]

جامعه اسلامی دارای فرهنگی عزت محور
طبق آموزه های اسلام، عزت مخصوص خداست [4] بعد خداوند این عزت را به رسول خود و مومنین می دهد، جامعه اسلامی باید با تکیه بر هویت خود، عزتمندانه زندگی کنند. «لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنین؛[منافقون/8] عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است‏» این عزت مومنان و اهل ایمان، در دلبسته نبودن به فرهنگ غیر اسلامی بیگانه است.

آیه 145 بقره ، پیامبر را ازپیروی از قبله (فرهنگ و ازشها) ی اهل کتاب باز می دارد، آیه 8 منافقون عزت را مخصوص به خدا و تسلیم شدگان در برابر او می داند، بنابراین پیروی از دستورات خدای بزرگ، فرهنگ عزتمندانه ای است که مسلمین باید برای  بدست آوردن آن تلاش کنند.

رهبر انقلاب در دیدار اخیر با فرهنگیان، داشتن هویت مستقل و دینی و عزتمند نسل دانش آموز را به معلمان یادآور شد تا مربیان و معلمان جامعه برای حصول آن تلاش نمایند: مهمترین شاخصه ای که باید در تربیت دانش آموزان مد نظر قرار گیرد، شکل گیری «هویت مستقل، عزتمند و دینی» در نسل آینده است، باید نوجوانان و جوانان کشور را به گونه ای تربیت کنیم که به دنبال سیاست، اقتصاد و فرهنگ مستقل باشند و هرگونه وابستگی در این مسائل مذموم به شمار آید. [5]

سخن آخر
با جرات می توان گفت که ماهیت هر کشوری را فرهنگ آن کشور تشکیل می دهد. استعمارگران (اهل کتاب، غربیها) با بازداشتن اهل ایمان از راه خدا و حق جویی، سعی در غالب نمودن فرهنگ مادیگری خودشان دارند.
 


پی نوشتها
1ــ بیانات رهبری در 13/2/95
2ـــ همان
3ــ خاطرات همفر، مترجم: موسسه اسلامی ترجمه، نوبت
چاپ89 ص71
4ــ آیه 139 نساءَ  "َ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً "
5ـ بیانات رهبری در 13/2/95

تولیدی

۱۵ارديبهشت
بعثت از دیدگاه امیرالمؤمنین



بعثت حضرت خاتم‌الانبیا محمد مصطفی(ص)، بی‌تردید، عظیم‌ترین، تأثیرگذارترین و پر رمز و رازترین پدیدة هستی است؛ چرا که خداوند متعال پس از گذشت بیش از ششصد سال از بعثت آخرین پیامبر و طی دوران طولانی فترت، کامل‌ترین، جامع‌ترین و متعالی‌ترین دین را به دست کامل‌ترین، جامع‌ترین و متعالی‌ترین موجود جهان آفرینش به انسان‌ها ارزانی داشت و درهای خزائن حکمت و معرفت خود را بر آدمیان گشود.
با بعثت حضرت ختمی مرتبت(ص) چنان انقلابی در ارض و سماء و ملک و ملکوت رخ داد که پیش از آن هرگز سابقه نداشت. بی‌شک درک و فهم چنین رویداد عظیمی تنها در توان کسانی است که خود مستقیماً از چشمة حکمت و معرفت پیامبر خاتم(ص) سیراب شده؛ و بعثت را با همه وجود حس کرده و حتی صدای شیطان را به هنگام نزول وحی بر پیامبر(ص) شنیده است؛ کسی به تعبیر پیامبر اعظم(ص) همة آنچه را که رسول خدا دیده است، به چشم خود دیده و همة آنچه را که آن حضرت شنیده، به گوش خود شنیده و تنها تفاوت او با پیامبر این بوده که به مقام نبوت نرسیده است.1
آری، او کسی نیست جز خانه‌زاد وحی، برادر و وصی رسول خدا، حضرت امیرمؤمنان(ع).
با توجه به آنچه گفته شد، در این مقاله نگاهی سریع و گذرا خواهیم داشت بر آن دسته از خطبه‌ها و کلمات امیر بیان، علی(ع) که در آنها از بعثت و نبوت حضرت ختمی مرتبت(ص) سخن به میان آمده است.
امیر مؤمنان علی(ع) در نخستین خطبة نهج‌البلاغه، دربارة بعثت پیامبران الهی و از جملة پیامبر خاتم(ص) می‌فرماید:
و خداوند پاک از میان فرزندان آدم پیغمبرانی برگزید و از ایشان به زبان وحی پیمان گرفت، در زمانی که بیشتر آفریدگان پیمان خدا را وارونه و به حق او نادان بودند و برای وی مانندها گرفته بودند. شیاطین راه آنها را از خداشناسی زده بودند و به گمراهی کشیدند، پس پیامبران خود را برانگیخت، و یکی پس از دیگری فرستاد تا عهد خداشناسی را که در فطرت آدمی بود باز طلب‌کنند، و نعمت از یاد رفته را باز به یاد آورند، و با مدد حجت و برهان آنان را به راه آورند، و گنجینه‌های دانش پنهانی را برون آرند و راز هستی را در دیدگانشان بنمایند. چه از آسمانی که فراز سر ایشان است، و چه گهواره‌ای که در زیر پایشان گسترده، و چه از انواع معیشت‌ها که زنده‌شان می‌دارد، و اجل‌هایی که نابودشان می‌کند، و بیماری‌هایی که مایة فرسودگی آنان می‌گردد، و بلاهای هولناک زمانه که پیاپی برایشان وارد می‌شود، و هیچ‌گاه خدای پاک از آفریدگان خود، پیغمبر یا کتاب یا برهان قطعی یا روشی استوار را مضایقه نفرموده، پیامبرانی که با وجود شمار کم و داشتن دشمنان بسیار از رسالت وحی بازنماندند. گاه از ایشان پیامبرانی بودند که اسم پیغمبر بعد از خویش را می‌دانستند و یا پیغمبران پیشین آنها را می‌شناخته‌اند. بدینگونه قرن‌ها سپری و روزگار طی شد و پدران رفتند و دنیا را به فرزندان خود وانهادند، تا اینکه خدای پاک محمد(ص) را برای وفای به وعدة خویش و اکمال نبوت مبعوث فرمود، در حالی که از پیغمبران پیشین پیمان گرفته بود، و نشانه‌هایش آشکار، و میلادش فرخنده بود.
در آن زمان ساکنان زمین هر یک جزء مذهبی متفرق، و با خواست‌هایی پراکنده بودند، و به راه‌های گوناگون می‌رفتند: گروهی خدا را همتای خلق دانسته، و گروهی در نام او تصرف روا می‌داشتند یا به غیر او می‌پیوستند. پس پروردگار آنان را به وسیلة آن پیامبر از گمراهی به راه راست راهبر شد، و ایشان را از جهالت رهانید.
سپس خداوند پاک دیدار خود را برای محمد(ص) برگزید و او را در جوار خویش شایسته دید و تمایلش را به سوی خود رهنمون شد، و از بلاهایش رهانید. و روحش را کریمانه به سوی خویش خواند ـ درود بر وی و خاندان وی باد ـ او نیز چون پیامبران امت‌های دیرین برای شما میراثی گذاشت؛ زیرا که ایشان امت خود را وانگذاردند مگر به رهنمون راهی روشن و نشانه‌ای معین. محمد(ص) نیز کتابی را که از سوی پروردگارتان بر او فرود آمده بود، در میان شما نهاد؛ کتابی که احکام حلال و حرامش در آن بیان و واجب و مستحب و ناسخ و منسوخِ آن روشن شده بود. معلوم داشته که چه کارهایی مباح است و کدامیک واجب یا حرام. خاص و عام چیست و در آن اندرزها و مثال‌هاست. مطلق و مقید و محکم و متشابه آن را آشکار ساخته.


هاست