اکنون وظیفه روحانیت چیست؟
دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۱۹ ب.ظ
مطالب مرتبط:
روحانیتهراسی؛ پروژه جدید دشمن
چرا باید از روحانی بترسیم؟!
روحانی شهیدی که کاسه سرش را جدا کردند
از این روحانیت باید ترسید!
علمای شیعه؛ حافظان اسلام در عصر غیبت
از دیرباز روحانیت به مردمی بودن شهرت داشته و مردم نیز ایشان را تکریم مینمودند. متاسفانه در سالهای اخیر هجمه سازمان یافتهای برای تخریب چهره روحانیت آغاز شده است. مهم ترین دلیل این پدیده، تأسیس نظامی اسلامی به رهبری روحانیت اصیل میباشد که خواب دشمنان را آشفته نموده است.
هر چند وجود عناصر نامطلوب در قشر روحانیت مانند سایر اقشار قابل انکار نیست ولی به نظر میرسد هدف دشمنان چیزی جز «روحانیت هراسی» و دور کردن مردم از آموزگاران دینی نیست.
یکی از مسائلی که پیرامون این قشر مطرح میشود، کارکرد ایشان است. میگویند هر کاری اثر و خروجی خاصی دارد. اما شغل روحانیت بیخاصیت و بلا اثر است. یک عده که عربی و قرآن میخوانند و پولهای مفت گرفته و خوشگذرانی میکنند! اما حقیقت مساله چیست؟
دین به عنوان یک سازمان گسترده برای ترویج آموزههایش و دوری از انحراف و منسوخ شدن، سیستم آموزشی خاص خود را طراحی نموده است. قرآن کریم دعوت به نیکی و نهی از منکر را به عنوان تکلیف بیان نموده است و میفرماید: «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون[آل عمران/۱۰۴] و باید گروهى از شما باشند که دعوت کنند به نیکى و امر کنند به خوبى و نهى کنند از بدى و آنانند رستگاران». مانند هر سازمان مشابه دیگری دین نیز یک عده را ترغیب به یادگیری دین و تبلیغ آن مینماید.
خداوند متعال فراگیری دین و بازنشر آن را به عنوان یک وظیفه برای مسلمانان مطرح مینماید و میفرماید:«وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ[توبه/۱۲۲] شایسته نیست مؤمنان همه (بسوى میدان جهاد) کوچ کنند، اما چرا از هر گروهى از آنان، طایفهاى کوچ نمىکند(و طایفهاى در مدینه بماند) تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهى یابند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خوددارى کنند».
باز هم مانند سازمانهای دیگر از این عدهی کم که علیرغم عدم جذابیت ظاهری و سختیهای این مسیر آن را انتخاب میکنند، حمایت مینماید. البته این حمایت به صورت حداقلی و تامین حداقل هزینههای زندگی است و نوع معیشت اکثریت طلاب گواه این مدعاست و اینکه اگر موقعیت اجتماعی و درآمد طلبگی مطلوب بود، اقبال ظاهری به ورود به حوزه نیز فراوان میبود.
یکی از دلایلی که روحانیت را فاقد کارکرد نشان داده است، عدم اهمیت مردم به جایگاه دانش دینی در نیازمندیهای زندگی است. یعنی بر خلاف سایر عرصههای دانشی که مردم خود را ملزم به مراجعه به متخصصین دانسته و اظهار نظر غیرکارشناسی را تقبیح مینمایند، در حوزه دانش دینی، هر کسی خود را صاحب نظر دانسته و از مراجعه به کارشناس بینیاز میگردد. همین مساله منجر به بروز اشتباهات و انحرافات در زندگی دینی میشود.
همانگونه که در انتخاب راهبر در عرصههای مختلف زندگی به دنبال اشخاصی میرویم که با سواد و متخصص باشند، در عرصه دین نیز به حکم عقل باید از فقیه دارای شرایط تبعیت کنیم. برای اینکه عالمی صلاحیت راهبری مردم را کسب نماید، حداقل به ۴۰ الی ۵۰ سال تحصیل در حوزه علوم دینی نیازمند است. حال تصور کنید شخصی را که بدون داشتن معلومات لازم اقدام به رفع نیازهای دینی خود با اتکا به دانش شخصیاش بنماید.
شاید یکی دیگر از دلایلی که مسند روحانیت را کم ارزش جلوه میدهد، انتظارات نامعقول از این قشر است. اینکه ما انتظار داشته باشیم علم دینی منجر به کشفیات و رونق مستقیم زندگی مادی شود، دور از انصاف است. بلی اگر عالم دینی نتواند معضلات شرعی جدید زندگی بشر را از درون آموزههای دین کشف و ارائه نماید، شایسته نقد است. لذا صحیح نیست این قشر را با اقشاری که بازدههای مادی و ظاهری دارند مقایسه نمود. مانند این که علم زیست شناسی را با علم پزشکی مقایسه نماییم. هر چند بازده مادی علم پزشکی فراوان است، ولی علم زیست نیز جایگاه خود را دارا میباشد. وجود علمای راستین که حائز شاخصه خداترسی و معنویت هستند همواره راهنمای زندگی ما در هیاهوی زندگی مادی و دوری از خداوند بوده است.
در نتیجه: آموزش دین به عنوان یک تکلیف الهی همگانی است که با اقدام داوطلبانه عدهای از دیگران ساقط میشود. خودداری ما از اظهار نظر شخصی در حوزه دین و مراجعه به متخصصین این عرصه میتواند کارکرد روحانیت را نمایان کند. در نقد قشر روحانیت باید جانب انصاف را نگه داشته و از مقایسه نادرست با سایر اقشار پرهیز نمود.
۹۴/۰۶/۰۹