دو نکته از اخلاق حضرت امام
حضرت
امام خمینی (رحمة الله علیه) شخصیتی بود که با وجود آنکه رهبری یک انقلاب
عظیم را بر عهده داشت، مشکلات و دشمنیهایی که از ناحیه قدرتهای
استکباری، شرق و غرب و آمریکا متوجه این کشور بود را مدیریت
میکرد، سیاستها و شیطنتهای شرق و غرب را دقیقا رصد مینمود، اما در عین
حال از مسائل اخلاقی نیز غافل نمیماند. یکی از مسئولان مملکتی برای انجام
کاری به همراه پدر مسنّش، خدمت امام خمینی (رحمة الله علیه) رسیدند. پس از
اینکه وی از خدمت حضرت امام بازگشت، گفت: «وقتی میخواستم به حضور امام
برسم، من جلوتر افتاده بودم و پدرم را دنبال خود میبردم. پس از تشرف، پدرم
را به امام معرفی کردم. امام نگاهی کردند و فرمودند: «این آقا پدر شما
هستند؟ پس چرا جلوتر از وی راه افتادهاید و وارد شدید؟».[1]
این امر، دقت نظر حضرت امام را میرساند که با یک مسئول مملکتی که برای
کارهای مهم آمده، دو وجه برخورد را دارد. هم گزارش کاری را از ایشان دریافت
میدارد و هم تذکرات اخلاقی لازم را به او میدهد.
آری او تربیت شده مکتب امام صادق (علیه السلام) است که حضرت در مورد احترام
به والدین به این نکته اشاره میفرمایند: «لَا تَرْفَعْ صَوْتَکَ فَوْقَ
أَصْوَاتِهِمَا وَ لَا یَدَیْکَ فَوْقَ أَیْدِیهِمَا وَ لَا تَتَقَدَّمْ
قُدَّامَهُمَا [2] صدایت را بلندتر از صدای آنها نکن دستهایت را بالای
دستهای آنها مبر، و جلوتر از آنان راه مرو».
یا در آن لحظه حساس ورود امام به ایران بعد از پانزده سال تبعید و پیروزی
قیام، و سرنگونی حکومت 2500 ساله ستم شاهی، و خیل مشتاقانی که برای استقبال
آمده بودند، وقتی آیة الله پسندیده برادر بزرگ تر حضرت روح الله در
هواپیما حضور دارند، امام بدون توجه به این امور ظاهری، بر اساس این روایتی
که از امام رضا (علیه السلام) شنیدهاند: «الْأَخُ الْأَکْبَرُ
بِمَنْزِلَةِ الْأَبِ [3] برادر بزرگ تر به منزله پدر است». به ایشان
میفرمایند: «پس شما جلوتر از ما از هواپیما بروید بیرون، و الّا من جلوتر
از شما نخواهم رفت».[4] و همین هم شد.
رعایت این نکات ریز، و نادیده نگرفتن چنین سفارشات باریک دینی، که شاید به
چشم هم نیاید، آن هم در مقام و موقعیتی که انسان رهبری یک جامعه و انقلاب
را عهده دار است، چیزی جز حکایت از روح عبودیت، بندگی، تعالی و عظمت معنوی
شخص نخواهد کرد.
پینوشت:
[1]. پا به پای آفتاب، ج3، ص15، نشر پنجره، چاپ سوم، بهار 75.
[2]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج71، ص 79، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1403ق.
[3]. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، ص442، جامعه مدرسین، قم،1404، 1363 ق.
[4]. پا به پای آفتاب، ج2، ص244، نشر پنجره، چاپ سوم، بهار 75.