رهروان ولایت ـ هر سال یکی دو بار چالشهایی با موضوع پوشش نامناسب آقایان و خانمها بوجود میآید. یک بار مانتوی تابستانه، یک بار ساپورت رنگ پا....
اما اتفاقی که حالا در حال شیوع است کمی جدیتر به نظر میرسد. کافی است توی فروشگاههای اینترنتیِ لباس گشت و گزاری داشته باشید، آنجاست که میفهمید لباسهای زنانه تبلیغات جدیدی به خود گرفته است. تبلیغاتی از جنس بی حجابی. تبلیغاتی که شرکتهای تولید کننده با استفاده از آنها میخواهند به هر رنگی شده کالای خودشان را برای مخاطب جلوه دهند. حالا رنگ لباس و جنس و کیفیتش به کنار، مانکنی که آن لباس را میپوشد، حالتی که به خود میگیرد و مقدار بی حجابیاش هم در نگاه خریدار میتواند مؤثر باشد.
از آن بدتر مسئولینی هستند که یا هنوز خبردار نشدهاند، یا دوست ندارند کاری بکنند و یا اینکه توان برخورد و جلوگیری از این نمونه کارها را ندارند؛ البته امیدوارم اگر هم مشکلی در روند اجراییِ این کار هست زودتر برداشته شود وگرنه با عادی شدن و شایع شدنِ این روند، دیگر مهار کردنش کار هر کسی نیست.
نویسنده: hamsohbati
چند روز پیش بین نماز ظهر و عصر بود که امام جماعت رو به جمعیت ایستاد و خبر از خواندن صیغه طلاق یک زوج را داد. خانمی به نام فاطمه و آقایی به نام محمد مهدی...
همینطور که ایشون در حال خواندن صیغه طلاق بود، به این فکر میکردم که چرا زندگی دو نفر شروع نشده به پایان میرسد و چند نفر در روز در کشور ما مشمول این واقعه تلخ میشوند. تصمیم گرفتم کمی تحقیق کنم. آمارها ناراحت کننده بود. آمار طلاق در کل کشور تعداد ۱۵۵۳۶۹ مورد در سال ۹۲ بود [۱] یعنی ۴۲۶ مورد در روز! یا ۱۸ مورد در ساعت! البته مطابق آمار این میزان در سال ۹۳ به ۱۶۳۵۶۹ مورد افزایش پیدا کرده است یعنی ۱۹ مورد طلاق در ساعت!
وقتی خواستم ترکیب سنی زوجهای طلاق گرفته را بررسی کنم فهمیدم که بیشترین موارد ثبت شده طلاق در سال ۹۳ میان مردان ۲۹-۲۵ ساله و زنان ۲۴-۲۰ ساله بوده است. [۲] این یعنی اکثر فروپاشیهای خانواده در میان کسانی صورت میگیرد که از نظر سنی به بلوغ فکری و عقلی رسیدهاند و تاسفم بیشتر شد...
کمی بیشتر که دقت کردم متوجه شدم اکثر زندگیهایی که به طلاق منجر شده است طول عمری کمتر از یکسال داشتهاند. در سال ۹۳ تعداد ۲۲۸۶۰ مورد زندگی در عرض کمتر از یکسال به طلاق منجر شده است.[۳]
مطالعات بنده نشان داد که نسبت بین ازدواجها و طلاقهای ثبت شده در سال ۹۳ فاصله کمتری پیدا کردهاند و در کل کشور این نسبت به ۴.۴ رسیده است یعنی به ازای هر ۴.۴ مورد ازدواج یک طلاق به ثبت رسیده است.[۴] البته در تهران این نسبت کمتر هم شده و به ۲.۲ رسیده است.
این اعداد و ارقام قابل تامل میتواند هشداری باشد به مسئولین کشور و خانوادههای ایرانی که مراقب سلامت اجتماعی جامعه بوده و از وخیمتر شدن اوضاع جلوگیری کنند. بررسی علل بروز چنین وضعیتی در کشور اسلامی ایران با فرهنگی دیرینه ضروری است، و در مجالی وسیعتر باید به آن پرداخت. بیتردید مساله حجاب و عفاف از دلایل استحکام یا فروپاشی خانواده میباشد و چارهاندیشی در این زمینه در کاهش آمار فروپاشی خانواده موثر خواهد بود.
به امید روزی که شاهد کاهش آمار طلاق و استحکام بنیان خانواده ایرانی باشیم.
منبع سایت رهروان ولایت
به گزارش گروه اجتماعی"ره به ری" : همه ساله با آغاز تعطیلات بهار و تابستان، مسافرت های مردم نیز به مناطق مختلف کشور آغاز می شود.
شهرستان بابلسر به عنوان یک منطقه توریستی، همه ساله میزبان انبوهی از مسافران است. مسافرانی که با فرهنگ و آدابی متفاوت از مناطق مختلف کشور به شمال ایران می آیند تا از آب و هوای مساعد این منطقه بهره مند شوند.
اما برخی از میهمانان حرمت صاحب خانه را نگه نمی دارند و با وضعیت حجاب نامناسب خود به مردم سنتی و مذهبی منطقه توهین می کنند.
سال های گذشته بارها از رسانه های مختلف به مسئولین بابت این معضل فرهنگی تذکر داده شد. البته نباید از حق بگذریم که اقدامات فراوانی هم از سوی مسئولین به خصوص نیروی محترم انتظامی جهت برخورد با این معضل انجام پذیرفت اما این اقدامات منجر به حل این مشکل نشده است.
مدتی پیش خبرنگار بلاغ جهت بررسی وضعیت شهرک های دریاکنار و خزرشهر وارد این مناطق شد. اگر چه ورود به این مناطق نیاز به ارائه کارت ورود و تشریفات اداری دارد و هرکسی نمی تواند وارد این شهرک ها شود اما پس از مشکلات فروان و متوسل شدن به چندین نفر توانست اجازه ورود پیدا کند.
با اینکه هنوز فصل امتحانات مدارس و دانشگاه ها به پایان نرسیده بود ولی اکثر ویلاها مملو از مسافر بودند.
مسئله ای که مانند سال های گذشته شکلی آزار دهنده داشت، وضعیت بد حجاب چه در بین بانوان و چه در بین آقایان بود. به گونه ای که محیط هیچ سنخیتی با جمهوری اسلامی ایران نداشت.
آقایان با مایو و بانوان بدون روسری و با بدترین نوع پوشش به راحتی در حال عبور و مرور در این شهرک ها بودند.
فراموش نکنیم این مشکل از سال ها پش آغاز شده و سال به سال در حال گسترش است. اجازه ندهیم علاج کار از دستان مان خارج شود.
بارها چهره های شاخص سینما و فوتبال در این شهرک ها دستگیر شده اند که حتی مستند یکی از آنها نیز پخش شد.
در پرآسیب ترین نقاط این دو شهرک که قیمت ویلاها بالغ بر یک میلیارد تومان است،افرادی سکونت دارند که اصل معاش شان در آنجا بر پایه ی بی بند و باری است.
با توجه به اینکه بارها از سوی مردم ابراز گله مندی شده ولی ظاهرا نشاط صنعت توریسم در این مناطق به قیمت بی غیرتی تمام شده و هیچ اقدامی در این باره صورت نمی گیرد.
برخی از شهرک های ساحلی شمال کشور که به دلیل محصور بودن اطراف آن اجازه کنترل و ورود به آنها به نیروی انتظامی داده نمی شود، طی یک ماه گذشته و در خلال ماه مبارک رمضان شاهد فجیع ترین بی بند و باری های برخی افراد ساکن در این سواحل اختصاصی بوده اند.
دهکده های ساحلی اغلب با احداث چند ویلای اختصاصی در کنار دریا، تأسیس می شوند و به دلیل آنکه تعداد محدودی از افراد، مالک زمین ها و سواحل نزدیک به این شهرک ها هستند، اغلب به صورت یک منطقه آزاد و بدون نظارت پلیس و نیروی های انتظامی اداره می شوند و همین دلیل هم سبب شده تا تعدادی از افراد سودجو که به دنبال بهانه ای برای به فساد کشیدن مناطق تفریحی کشور هستند با حضور در این مراکز فضا را برای اجرای بی بند و باری های اخلاقی آزاد ببینند.
یکی از اصلی ترین معضلات این سواحل اختصاصی، اختلاط دختر و پسر است که به دلیل عدم حضور نیروی انتظامی و نهاد های نظارتی، چند سالی است به امری طبیعی در این شهرک های تفریحی تبدیل شده و ساکنان این شهرک ها می توانند به صرف تملک یکی از ویلاهای این مناطق ساحلی، به سادگی خود را در یکی از آزاد ترین سواحل دنیا، بدون حضور نیروهای انتظامی و نهاد های کنترلی کشور حس کنند.
برگزاری آزادانه پارتی های شبانه و گردهم آمدن های بی قاعده دختران و پسران هم یکی دیگر از معضلاتی است که این شهرک های تفریحی با آن دست و پنجه نرم می کنند و طبق برخی آمار های تایید نشده در بعضی از فصول سال که مناطق شمالی از حجم کمتر گردشگر برخوردار است، این شهر ها مکان مناسبی است برای برگزاری های پارتی های مختلط شبانه که طی سال های گذشته ماه مبارک رمضان هم به این فصل ها اضافه شده است.
لازم به ذکر است که این سواحل اختصاصی در محل طرح های سالم سازی دریا هم قرار دارد، اما به دلیل عدم کنترل نهاد های نظارتی متاسفانه مشاهده می شود در پاره ای از مواقع برخی تصاویر از این سواحل نیمه خصوصی در اختیار سایت های غیراخلاقی و کاربران شبکه های اجتماعی قرار می گیرد.همه این موارد گویای ضرورت اعمال کنترل بیشتر توسط نیروهای انتظامی و امنیتی کشور روی فعالیت این دهکده ها و سواحل اختصاصی است.
منبع : rahberey.com
مدلینگ هایی که پا روی خشت خرد شده فرهنگ گذاشته اند.
دیوارهای شهر تهران دیر زمانی است که رنگ عوض کرده و دیگر خبری از خشت ها و
پستوهای خانه باغ ها در آن نیست. تهران خیلی وقت است که رنگ خود را باخته و
تن به مدرنیسم داده؛ مدرنیسمی که بیشتر آن متاثر از تفکر ها و مکاتب غربی
است.
اما بازی تاثیر پذیری و یا شاید بازی تاثیرگذاری بر تهران و جامعه ای که در
این منطقه جغرافیایی سکنا گزیده اند تنها به سیمای معماری شهر که روزی
اسلامی نام داشت و حالا جایش را به شیکاگو،هنر نو، فوتوریسم،
کانستراکتیویست، ارگانیک، هایتک اکوتک، پست مدرن و ... داده خلاصه نشد بلکه
این بار معماران تباهی در آن سوی آبها از خواب معماران و نقاشان فرهنگی ما
استفاده کردند و طی چند دهه گذشته هر چه خواستند کردند، هر چه خواستند بر
تن بعضی از جوانان پوشاندند و هر آنچه را که می خواستند از ذهن و تن آنان
بیرون کردند. این در شرایطی است که هنوز معماران ما خواب هستند و کسی به
فکر پی های سست شده فرهنگ در ابعاد مختلف نیوفتاده است.
در حالی که خاک مرده بر روی افکار تحول برانگیز و ساختار ساز ریخته شده،
رسانه های غربی روی این خاک دانه پاشیده و می پاشند تا آن چیزی را که خود
به دنبال آن هستند برداشت کنند.
شاید زنگ ها هنوز برای بسیاری به صدا در نیامده که این چنین در دل بازار
تهران مدلینگ دخترانه راه می افتد و در کنار همین خشت ها و دیوارهای بازار و
خانه های تاریخی که هر کدامشان یادگار روزگاران درخشان فرهنگی هستند دختری
عکس به " یادگار " که نه عکس به نیت تخریب می گیرد تا نشان دهد آن چیز که
روزی ایران و ایرانی به آن افتخار می کرد امروز در برابر تفکرات غرب سر فرو
آورده است.
آلبوم عکس " تغییر چهره تهران " که به سفارش مجله جهانی مُد FSHN که مقر
اصلی آن در سانفرانسیسکوی آمریکا است تهیه شده و عکاس آن “افرا پورداد” و
مدل این عکس ها “شبنم مولوی” نام دارد، نمود کاملی از این واقعیت است که بر
روی خروجی برخی از رسانه های غربی قرار گرفته تا دختری را نشان دهد که لا
به لای مردم و گاها در بین نگاه های متعجب اقدام به تهیه عکس های مدلینگ
کند. دختری که به پشتوانه وجود تیمی ۱۰ نفره از گریمور و نور پرداز و عکاس و
... بهره می برد تا در بازی رنگ ها و لعاب ها می خواهد خود را غالب بر
فرهنگ ایران و ایرانی جماعت نشان دهد.
نشان دهد تا تهران به چه سادگی تغییر چهره داده است و مردم تنها با نگاهی گذار این تغییر را به لمس کردن نشسته اند.
حال فارغ از موضوع فرهنگی که چرا در جامعه چنین مدلینگی ظهور پیدا کرده و
برخی از رسانه های غربی این حرکت را به حرکتی شجاعانه تعبیر کرده اند چند
سوال در ذهن ایجاد می شود که برخی از دستگاه ها و مسئولین باید نسبت به آن
پاسخ دهند.
عموما انجام هر گونه پروژه عکاسی و یا فیلمبرداری حتی برای واحدهای خبری
نیازمند صدور مجوز لازم مبادی مربوطه است. آیا این گروه مجوز داشته؟
اگر نداشته پس دستگاه های متولی که مسئولیت پایش اجتماعی را بر عهده دارند
تا انواع خطرات از جامعه دور گردد چرا این موضوعات را پیگیری نمی کنند؟
آیا حضور تیمی ۱۰ نفره آن هم با تمامی تجهیزات در سطح شهر و بعد از آن تهیه
عکس با معیارهای مجلات غربی این سوال را ایجاد نمی کند که یقینا این یک
بازی جدید است و باید نسبت به آن پرداختی مناسب صورت گیرد؟
به هر صورت این روزها نشریات غربی تا این حد به خود اجازه داده اند که فارغ
از موضوعی پا در شهر گذاشته و بی محابا سیلی به صورت فرهنگ عمومی جامعه
بزنند و این حرکت را تعبیری از " تغییر چهره تهران " کنند. مسئولین فرهنگی
در این شبیخون فرهنگی تمام عیار که می توان از آن به عنوان جنگ های صلیبی
نام برد کجا قرار دارند؟ فرماندهان و سربازان این جنگ کجای کارند؟
روند جاری فرهنگ کشور چندان مناسب نیست. کاش وقتی مسئولان از خواب بیدار شوند که هنوز زمانی برای جبران باقی مانده باشد.
شایان ذکر است عکس های فوق در بازار تجریش تهران، و خانهی مشهور “منوچهری”
در کاشان عکسبرداری شده است که برخی از عکس ها به دلیل مناسب نبودن
قابلیت انتشار نداشتند.